جدول جو
جدول جو

معنی تنابز - جستجوی لغت در جدول جو

تنابز
(تَ خَفْ فُ)
یکدیگر را به لقب بد خواندن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). یکدیگر را به لقب خواندن. (زوزنی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). لقب نهادن همدیگر را، یکدیگر را عیب کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تنابز
آک نهادن بر یکدیگر
تصویری از تنابز
تصویر تنابز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تناز
تصویر تناز
(دخترانه)
نام مادر لهراسب پادشاه کیانی و دختر آرش
فرهنگ نامهای ایرانی
(تَ خَوْ وُ)
باهم برجستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تواثب بعضی بر بعضی. (اقرب الموارد). رجوع به تواثب شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
یکدیگر را لقب نهادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تنابز. (اقرب الموارد). رجوع به تنابز شود
لغت نامه دهخدا
(تَ خَلْ لُ)
کشش کردن و همدیگر پیکار نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تقاتل و تبارز. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ خَ عُ)
شتابی کردن دو کس بر یکدیگر امارت شهری را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال: هما یتناهزان اماره بلد کذا، ای یتبادران الی طلبها و تناولها. (اقرب الموارد) ، همدیگر فرصت یافتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال: تناهزوا الفرص، ای ابتدروا لاغتنامها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تناجز
تصویر تناجز
در گیری پیکار کشت و کشتار
فرهنگ لغت هوشیار