جدول جو
جدول جو

معنی تمویل - جستجوی لغت در جدول جو

تمویل
مال دار ساختن، صاحب مال گردانیدن
تصویری از تمویل
تصویر تمویل
فرهنگ فارسی عمید
تمویل
(تَ یَ)
مالدار کردن. (تاج المصادر بیهقی). مالدار گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، (اصطلاح علم شمار) بیرونی آرد: تمویل مال کردن بود. ازایرا که چون عدد را اندر مثل او زنیم آنچه گردآید او را مال خوانند همچون هفت که اندر هفت زنی چهل و نه گرد آید و این مال هفت است. (از التفهیم بیرونی چ همایی ص 42)
لغت نامه دهخدا
تمویل
دارا کردن توانگری کردن، به توان رساندن مال کردن بقوه دور سانیدن عددی را درنفس خودضرب کردن،جمع تمویلات
فرهنگ لغت هوشیار
تمویل
((تَ))
مال کردن، به قوه دو رسانیدن، عددی را در نفس خود ضرب کردن
تصویری از تمویل
تصویر تمویل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تمثیل
تصویر تمثیل
تمثیل (Allegory) یکی از تکنیک های بصری مهم در سینما است که با استفاده از تصاویر، نمادها، و اجزای بصری دیگر، مفاهیم، احساسات، یا ایده های انتزاعی را به نمایش می گذارد. این تکنیک برای انتقال مفاهیم پیچیده به شکل ساده و فراگیر استفاده می شود و می تواند به نحوه فرآیند خلق فیلم و تجربه بصری مخاطبان تأثیر بسزایی بگذارد.
نمونه هایی از استفاده از تمثیل در سینما:
1. استفاده از نمادها:
- در بسیاری از فیلم ها، نمادها به عنوان وسیله ای برای نمایش ایده ها یا مفاهیم استفاده می شوند. به عنوان مثال، استفاده از رنگ ها، شکل ها و سایر عناصر بصری به عنوان نمادها برای نمایش احساسات یا مفاهیم فلسفی.
2. استفاده از تصاویر و نمایش های انتزاعی:
- برخی فیلم ها از تصاویر و نمایش های انتزاعی استفاده می کنند تا مفاهیم پیچیده را به شکلی ساده تر به نمایش بگذارند. این نمایش ها می توانند شامل تصاویر هنری، پویانما، تصاویر CGI و غیره باشند.
3. استفاده از فرآیندهای خلاقانه:
- برخی فیلم ها از فرآیندهای خلاقانه مانند ترکیب چند تکنیک هنری، فنون جدید ساخت و تکنیک های دیگر برای ایجاد نمادها و تمثیل های بصری استفاده می کنند.
4. استفاده از شکل ها و الگوها:
- بعضی فیلم ها از شکل ها و الگوهای بصری استفاده می کنند تا مفاهیم روانی و احساسی را به نمایش بگذارند. این می تواند شامل استفاده از خطوط، هندسه، تکرار، تناسب، و تعادل بصری باشد.
اهمیت تمثیل در سینما:
- افزایش تجربه بصری: استفاده از تمثیل می تواند تجربه بصری مخاطبان را تقویت کرده و ابزاری برای ایجاد ارتباط عمیق تر با داستان و شخصیت های فیلم فراهم کند.
- تقویت نظریه پردازی: تمثیل می تواند به مخاطبان کمک کند تا نظریه پردازی و تفسیر عمیق تری از محتوای فیلم داشته باشند و به فهم بهتری از پیام ها و مفاهیم نزدیک شوند.
- آثار هنری برجسته: برخی از بهترین فیلم ها و آثار هنری از تمثیل استفاده کرده اند تا به زیبایی و تأثیرگذاری خود بیفزایند و به عنوان آثار کلاسیک در تاریخ سینما شناخته شوند.
نمونه های مشهور از فیلم هایی که از تمثیل استفاده کرده اند:
- `2001: فضای اودیسه` (2001: A Space Odyssey) : استفاده فراوان از تمثیل بصری و نمادها برای ارائه مفاهیم عمیقی درباره انسانیت و فضای عمیق.
- `آن درون` (The Shape of Water) : استفاده از تمثیل بصری و نمادها برای نمایش روابط انسانی و عواطف.
- `توده` (The Matrix) : استفاده از تمثیل بصری برای نمایش مفاهیم پیچیده فلسفی و تکنولوژیک.
نتیجه گیری:
تمثیل در سینما یک ابزار بسیار قدرتمند است که به فیلم سازان امکان می دهد تا ایده ها و مفاهیم پیچیده را به شکلی ساده تر و قابل درک به نمایش بگذارند. این تکنیک نه تنها به ایجاد تجربه بصری جذاب و متفاوت کمک می کند، بلکه به درک عمیق تر مخاطبان از محتوای فیلم نیز کمک می کند و می تواند به عنوان یکی از عناصر برجسته ای در سینمای معاصر در نظر گرفته شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تمویه
تصویر تمویه
زراندود کردن، آب طلا دادن، کنایه از امری یا خبری را خلاف آنچه هست نمایاندن، باطل و غلطی را به لباس حق و درست جلوه دادن، تلبیس، تزویر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهویل
تصویر تهویل
ترساندن، دچار خوف و فزع کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحویل
تصویر تحویل
برگردانیدن، انتقال دادن، جا به جا کردن، ازجایی به جای دیگر نقل کردن، سپردن چیزی به کسی، در علوم ادبی زشت و زیبا
تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمهیل
تصویر تمهیل
مهلت دادن، زمان دادن، فرصت دادن، نرمی و مدارا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تطویل
تصویر تطویل
دراز کردن، در کاری زیاد وقت صرف کردن، طول دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
اظهار میل و رغبت کردن، به طرفی یا به چیزی مایل شدن، به یک سو کج شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
به صدای بلند گریه و فریاد کردن و از کسی مدد خواستن، اعتماد و تکیه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسویل
تصویر تسویل
آراستن چیزی برای گمراه ساختن و فریب دادن، اغوا کردن، به گمراهی افکندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاویل
تصویر تاویل
گردانیدن کلام و برخلاف ظاهر معنی کردن آن، تعبیر و تفسیر خواب، توجیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمثیل
تصویر تمثیل
مثل آوردن، تشبیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بازگشت کردن از چیزی آغاز یابی ناب یابی کاوش و پژوهش برای رسیدن به آغاز یا ناب نهاده یا اندیشه ای، سفر نگیدن (سفرنگ تفسیر) باز گردانیدن بازگشت دادن، تفسیر کردن بیان کردن، شرح و بیان کلمه یا کلام بطوری که غیر از ظاهر آن باشد تعبیر، جمع تاویلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهویل
تصویر تهویل
ترسانیدن، کارهای ترساننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنویل
تصویر تنویل
عطا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
تبختر در راه رفتن، چسبیدن، میل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمویه
تصویر تمویه
آب طلا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمحیل
تصویر تمحیل
نیرومند و توانا گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمهیل
تصویر تمهیل
مهلت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمییل
تصویر تمییل
خم دادن خمانیدن، دو دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تملیل
تصویر تملیل
دگرگون ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
اعتماد و تکیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویل
تصویر تقویل
فروخواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسویل
تصویر تسویل
بیاراستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشویل
تصویر تشویل
کم شدن شیر
فرهنگ لغت هوشیار
دراز کردن درازاندن، مولش دادن، دراز گفتن دراز گویی، دراز سرایی، دراز نویسی، دراز کردن طول دادن طولانی کردن، دراز گفتن، دراز گویی، جمع تطویلات. یا تطویل بلاطائل. دراز گویی بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترویل
تصویر ترویل
چرباندن چرب کردن با روغن، آبدادن پیش از رسیدن به زن، چکاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحویل
تصویر تحویل
برگردانیدن، تغییر و تبدیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تأویل
تصویر تأویل
((تَ))
بازگردانیدن، تفسیر کردن، بیان کردن، شرح و بیان کلمه یا کلام به طوری که غیر از ظاهر آن باشد، تعبیر، جمع تأویلات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحویل
تصویر تحویل
((تَ))
جابه جا کردن، تغییر دادن، سپردن کاری یا چیزی به کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
گرایش، دلبستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحویل
تصویر تحویل
بهره برداری
فرهنگ واژه فارسی سره