جدول جو
جدول جو

معنی تمضمض - جستجوی لغت در جدول جو

تمضمض(تَ لُ)
آب در دهان جنبانیدن جهت وضو. یقال: تمضض للوضوء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درآمدن آب در دهان بوقت وضو. (منتهی الارب) ، درآمدن خواب در چشم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بجنبش درآمدن خواب در چشم. (ناظم الاطباء). و گویند: ما تمضمضت، ای ما نمت. (ازاقرب الموارد) ، بانگ کردن سگ در پی کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تمضمض
آب در دهان جنبانیدن جهت وضو
تصویری از تمضمض
تصویر تمضمض
فرهنگ لغت هوشیار
تمضمض((تَ مَ مُ))
مضمضمه کردن، آب در دهان گردانیدن
تصویری از تمضمض
تصویر تمضمض
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ مَ مِ)
آن که آب در دهان جنباند. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که آب و مانند آن در دهان می جنباند. (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به تمضمض شود
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ)
آب سخت شور نوشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا