- تمرکز (تَ حَوْ وُ)
مصدر برساخته است از مرکز: تمرکز قوا. تمرکز عائدات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در تداول امروز بمعنی فراهم آمدن و فراهم کردن استعمال شود
معنی تمرکز - جستجوی لغت در جدول جو
- تمرکز
فراهم آوردن و فراهم کردن، مصدر برخاسته از مرکز
- تمرکز ((تَ مَ کُ))
گرد آمدن در یک جا، گرد آوردن در یک جا
- تمرکز
مرکزیت، مرکزگرایی
- تمرکز
ركّز
- تمرکز
Centeredness, Concentration, Focalization
- تمرکز
centrage, concentration, focalisation
- تمرکز
umakini, mzingizio, mwelekeo
- تمرکز
تمرکز
- تمرکز
تمرکز , توجہ , تمرکز
- تمرکز
কেন্দ্রিকতা , মনোযোগ , কেন্দ্রীয়করণ
- تمرکز
集中 , 焦点化
- تمرکز
merkezlilik, konsantrasyon, odaklaşma
- تمرکز
집중
- تمرکز
ריכוז , ממוקד
- تمرکز
केन्द्रीकरण , एकाग्रता , केंद्रित
- تمرکز
fokus, konsentrasi, fokusasi
- تمرکز
การมุ่งเน้น , การมุ่งเน้น , การมุ่งเน้น
- تمرکز
concentratie, focussering
- تمرکز
centrado, concentración, focalización
- تمرکز
centralità, concentrazione, focalizzazione
- تمرکز
centralidade, concentração, focalização
- تمرکز
集中 , 焦点化
- تمرکز
skoncentrowanie, koncentracja, fokalizacja
- تمرکز
зосередженість , концентрація , фокусування
- تمرکز
Zentrierung, Konzentration, Fokussierung
- تمرکز
сосредоточенность , концентрация , фокусировка
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
((مُ تَ مَ کِ))
فرهنگ فارسی معین
در مرکز جای گیرنده، فراهم آمده و جمع شده در یک نظام، متوجه و معطوف، دارای تمرکز
