جدول جو
جدول جو

معنی تمتمام - جستجوی لغت در جدول جو

تمتمام((تَ تَ))
کسی که به علت تند حرف زدن، سخنش فهمیده نمی شود
تصویری از تمتمام
تصویر تمتمام
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
ناقص، کامل نشده، به پایان نرسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمتام
تصویر تمتام
کسی که با شتاب سخن گوید و سخنش فهمیده نشود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهتمام
تصویر اهتمام
همت گماشتن بر امری، کوشش کردن در کاری، کوشش فراوان
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
سخن تاناک و یا میم ناک گوینده و کسی که سخن او به حنک درخورد یا گنگلاج که سخن وی به فهم ناید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنکه زبانش با تاء گردد. (مهذب الاسماء). کسی که در کلام تای فوقانی بسیار تلفظ کند به هندی توتلا گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
بر شخص ظفر جوی فتد لرزۀ مفلوج
بر لفظ سخنگوی زند لکنت تمتام.
مسعودسعد.
تا وصف او تمیمۀ من شد به جنب من
تمتام ناتمام سخن بود بوتمام.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ائتمام
تصویر ائتمام
پیروی کردن آهنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
از خاقانی: تمتام تا تمام سخن بود ناتمام ت گوی کسی که در سخن وات (حرف) ت زبردار را بسیار به کار میبرد تناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمتعات
تصویر تمتعات
جمع تمتع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمیمات
تصویر تمیمات
جمع تمیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهتمام
تصویر اهتمام
اندوه مند شدن، اندوه گین شدن، اندوه خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتمام
تصویر ایتمام
ائتمام، قصد کردن، اقتدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باتمام
تصویر باتمام
بی کم و کاست از دم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغتمام
تصویر اغتمام
مضطرب شدن، ناراحت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتمام
تصویر اشتمام
بویش بوییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمام
تصویر استمام
پیشوا گرفتن، به مادری برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختمام
تصویر اختمام
چاه روبی، خانه روبی خانه تکانی
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به ناتمام ناهام ناهرو نافرجفت نافرجام، خام، نادرست بش، آکدار غیرکامل ناقص، بپایان نرسیده، ناپخته خام، معیوب، نادرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهتمام
تصویر اهتمام
((اِ تِ))
توجه کردن، کوشش کردن، تیمار داشت، کوشش، جمع اهتمامات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تماماً
تصویر تماماً
((تَ مَ نْ))
همه، همگی، کلاً جمعاً
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قمقمام
تصویر قمقمام
((قَ قَ))
بزرگ و مهتر قوم، امر عظیم، عدد بسیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
((تَ))
پایان نیافته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغتمام
تصویر اغتمام
((اِ تِ))
غمگین شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
نیمه کاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اهتمام
تصویر اهتمام
پشتکار، کوشش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتمام
تصویر ائتمام
آهنگیدن، پیروی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
Incomplete, Scrappy, Unfulfilled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
incomplet, bagarreur, inachevé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
incompleto, briguento, não cumprido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
incompleto, peleón, incumplido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
niekompletny, zniszczony, niedokończony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
неполный , небрежный , незавершенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
неповний , недбалий , незавершений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
onvolledig, versleten, onvoltooid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
unvollständig, zerlumpt, unerfüllt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
incompleto, trasandato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی