جدول جو
جدول جو

معنی تمایل - جستجوی لغت در جدول جو

تمایل
اظهار میل و رغبت کردن، به طرفی یا به چیزی مایل شدن، به یک سو کج شدن
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
فرهنگ فارسی عمید
تمایل(تَ)
پیچ پیچان رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). میل و کجی و کج شدگی در رفتار. (ناظم الاطباء). تبختر در راه رفتن. (از اقرب الموارد) ، چسبیدن. (زوزنی، یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، تفاتن و تحارب میان قوم. (از اقرب الموارد) ، میل کردن. (آنندراج). رجوع به میل شود
لغت نامه دهخدا
تمایل
تبختر در راه رفتن، چسبیدن، میل کردن
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
فرهنگ لغت هوشیار
تمایل((تَ یُ))
اظهار میل و رغبت کردن، به سوی چیزی کج شدن، گرایش، میل، عاطفه، احساس
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
فرهنگ فارسی معین
تمایل
گرایش، دلبستگی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
فرهنگ واژه فارسی سره
تمایل
آرزو، تعشق، توجه، خواهش، دلبستگی، رغبت، علاقه، علقه، عنایت، گرایش، میل، هوس
متضاد: تنفر، گراییدن، متمایل شدن، میل کردن، خمیدگی، احساس، عاطفه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تمایل
يرغب
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به عربی
تمایل
Inclination, Proclivity, Willingness
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تمایل
inclination, propension, volonté
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تمایل
inclinazione, propensione, disponibilità
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تمایل
رجحان , آمادگی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به اردو
تمایل
склонность , склонность , готовность
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به روسی
تمایل
Neigung, Bereitschaft
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به آلمانی
تمایل
нахил , схильність , готовність
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تمایل
skłonność, chęć
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به لهستانی
تمایل
倾向 , 意愿
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به چینی
تمایل
প্রবণতা , প্রবণতা , ইচ্ছা
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به بنگالی
تمایل
inclinación, proclividad, disposición
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تمایل
mwelekeo, utayari
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تمایل
eğilim, istek
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تمایل
경향 , 성향 , 기꺼이 하는 마음
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به کره ای
تمایل
傾向 , 意欲
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تمایل
נְטִיָּה , נְטִיָה , נְכוֹנוּת
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به عبری
تمایل
inclinação, propensão, disposição
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تمایل
kecenderungan, kesediaan
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تمایل
ความโน้มเอียง , แนวโน้ม , ความเต็มใจ
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به تایلندی
تمایل
neiging, bereidheid
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به هلندی
تمایل
झुकाव , प्रवृत्ति , तत्परता
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمایل
تصویر شمایل
(دخترانه)
خوبیها و خصلتهای نیکو و پسندیده، شکل و صورت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از متمایل
تصویر متمایل
کسی که به چیزی مایل است، کج شونده، خمیده، مایل گشته
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ یِ)
به این طرف و آن طرف جنبنده. (ناظم الاطباء) :
ای سپس مال و آز مانده شب و روز
نیستی الاکه سایۀ متمایل.
ناصرخسرو.
جلوه کنان میروی ّ و باز نیایی
سرو ندیدم بدین صفت متمایل.
سعدی.
، در خم و چم شونده، مأخوذ از تمایل بمعنی خمیدن. (غیاث) (آنندراج) ، کج شده و خمیده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به تمایل شود، میل و خواهش کننده. (غیاث) (آنندراج). میل کرده و راغب شده و مایل گشته. (ناظم الاطباء). گرایسته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از متمایل
تصویر متمایل
به اینطرف و آنطرف جنبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمایل
تصویر متمایل
کج شده و خمیده شده، آن چه که به چیزی میل کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمایز
تصویر تمایز
دگردیسی
فرهنگ واژه فارسی سره
خمیده، کج، مایل، معطوف، منحرف، خواهان، راغب، شایق، گرونده، مایل
متضاد: متنفر
فرهنگ واژه مترادف متضاد