- تماشاگه
- غوشگاه لشتگاه تماشاگاه
معنی تماشاگه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تماشاچی
غوشگاه لشتگاه جای تماشا منظر منظره
جای تماشا، محل تفرج، محل گشت وگذار
تماشاچی، آنکه بازی و نمایش یا مسابقه و امثال آن ها را تماشا می کند، تماشاگر
Spectator
зритель
Zuschauer
глядач
espectador
spettatore
espectador
spectateur
toeschouwer
penonton
مشاهدٌ
दर्शक
צוֹפֶה
mtazamaji
غوشا لشتا
تماشاگر
هر چیز دیدنی و قابل تماشا، تماشاچی
کسی که بازی و نمایش یا مسابقه و امثال آن ها را تماشا می کند، تماشاگر
کسی که نمایش، بازی یا مسابقه ای را تماشا کند
Spectatorship
зрительство