- تلیمان (پسرانه)
- از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پهلوانان در زمان فریدون پادشاه پیشدادی
معنی تلیمان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پر از سلامتی، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که خداوند اسرار بسیاری از علوم و فنون غریبه و زبان حشرات و پرندگان را به او آموخت و سپاهی از جن و انس در اختیارش قرار داد
آموزاک، آموزه ها
ترزبان
وضع حمل
ترکی دریاگیر جهانگیر
قسمی کالسکه بزرگ که مسافربری کند، قسمی از گاری که با اسب برده می شد و ضمناً در نواحی اصفهان نیز می باشد
آنفولانزا
فرانسوی گروه هنگ هنگ فوج
عمل زاییدن وضع حمل
زکام، سرما خوردگی
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
نام مرض اسهال می باشد
شخصی را گویند که لغتی را بزبان دیگر تقریر نماید، مترجم
طبق پهن چوبین
فردی از قوم ترکمان
جمع تسلیم
درس شرعیات و علوم دینی، درس و چیزهای آموختنی متوسطه
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند
جمع تلین
جمع تکلیف. یا تکلیفات دیوانی. مصادرات دیوانی
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند
جمع تلویم
جمع تمیمه
موجودات جهان اهریمنی
جنابه همزادان تثنیه توام. دو همزاد، دو همراه دو قرین
نادم، کسی که از کاری که کرده شرمگین باشد
قلاب سنگ قلماسنگ فلاخن