جدول جو
جدول جو

معنی تلگراف - جستجوی لغت در جدول جو

تلگراف
دستگاهی که با انتقال الکتریکی علامت ها و کدها، به وسیلۀ کابل، خبرها و پیام ها را به مکان های دور مخابره می کند، پیامی که به این طریق ارسال شود
تصویری از تلگراف
تصویر تلگراف
فرهنگ فارسی عمید
تلگراف(تِ گِ / تِ لِ)
مأخوذ از یونانی مرکب از تل بمعنی دور و گرافن بمعنی نوشتن. دستگاهی است که بوسیلۀ آن پیامها را از فواصل بسیار دور ابلاغ می کنند و این عمل بوسیلۀ سیم و مولد الکتریکی و بر اساس مغناطیس الکتریکی انجام می گیرد. این دستگاه اصولاً دارای سه قسمت است: 1- دستگاه ارسال خبر. 2- دستگاه گیرنده. 3- سیم.
دستگاه ارسال خبر آلتی است که بوسیلۀ آن جریان الکتریک را قطع و وصل می نماید و چون جریان وصل شود آهنی در دستگاه ضبط، مغناطیس میشود و آهن دیگری را بخود جذب میکند و چون جریان قطع گردد فنری آهن دوم را بجای اولیه برمیگرداند. بنابراین وقتی تلگراف چی روی تکمۀ فرستنده فشار می آورد یک نقطۀ اتصال که زیر آن قرار گرفته است جریان را وصل میکند. در داخل قرقره های سیم دستگاه گیرنده میله های آهن خالص قرار دارند بالای میلۀ قرقره ها هم یک میلۀ مستقیم از آهن خالص نصب شده است وقتی که جریان از قرقره ها میگذرد این میله بسختی روی میله های آهنین داخل قرقره ها میخورد، اگر فاصله زمان بین برخورد کوتاه باشد یک نقطه و اگر برخوردها خیلی بهم نزدیک نباشد یک خط زده میشود. وقتی که جریان برقرار نباشد فنری همیشه میلۀ آهنین مستقیم را که سلاح خوانده میشود دور نگه می دارد. از ترکیب نقطه ها و خطها الفبای حروف و اعداد بین المللی مرس را بوجود آورده اند. در دستگاههای تلگراف معمولاً از کلیدی برای بستن مدار فرستنده استفاده میشود. اگر هر دو کلید بسته باشد جریان مرتب از مدار میگذرد. وقتی تلگرافچی میخواهد خبری بفرستد یکی از کلیدهارا بازمیکند و وقتی که کلید طرف خود را فشار دهد مغناطیسهای الکتریکی هر دو طرف آهنربا میشوند بعد از آنکه خبر را فرستاد کلید طرف خود را می بندد و تلگرافچی طرف دیگر کلید خود را بازمی کند و خبر خود یا جواب خبر گرفته را مخابره می کند. در ارتباط تلگرافی بین فواصل زیاد، زمین یک قسمت از مدار را تشکیل میدهد و به این طریق مقدار کمتری سیم و وسایل سیم کشی بین دستگاههای گیرنده و فرستنده مصرف میشود. در دستگاههای تلگراف جدید بندرت خبر را با دست و مرس مخابره می کنند بلکه تلگرافچی اخبار را بوسیلۀ دستگاهی شبیه به ماشین تحریر بنام ’تله تایپ’ می فرستد و در ایستگاه گیرنده یک ماشین نویسنده آنها را بطور خودکار ثبت می نماید و بجای نقطه و خط کلمه ها روی کاغذ چاپ می شوند. دستگاههای واسطه برای فرستادن اخبار به نقاط خیلی دور صدها کیلومتر سیم لازم است و در اثر مقاومت الکتریکی این سیمهای بسیار طویل شدت جریانی را که به مقصد میرسانند آنقدر ضعیف است که قادر نخواهد بود دستگاه گیرنده را بکار اندازد. برای از بین بردن این مشکل یک دستگاه واسطه بنام روله در مدار جای میدهند. روله یک مغناطیس الکتریکی است که دارای چندین دور سیم بسیار نازک است که دور یک سلاح آهن نرم پیچیده شده است یک فنر ضعیف سلاح سبکی را از قطبهای این مغناطیس الکتریکی دور نگه میدارد. زیادی عده دورهای سیم و ضعیف بودن فنر باعث می شود که روله بطور سری با گیرندۀ تلگراف و یک باتری که نزدیک آن است متصل میشود و مدار بین باتری و گیرنده را می بندد و گیرنده با جریان باتری کار میکند بنابراین روله فقط بجای یک کلید کار می کند. (از لاروس) (علم و زندگی صص 280-283)
لغت نامه دهخدا
تلگراف
دستگاهی که بوسیله آن پیامها را از فواصل بسیار دور ابلاغ میکنند و این عمل بوسیله سیم و مولد الکتریکی و بر اساس مغناطیس الکتریکی انجام میگیرد، نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تلگراف((تِ لِ))
دستگاهی است که به وسیله آن اخبار و مطالب را از راه دور مخابره کنند
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلگرام
تصویر تلگرام
مطلبی که توسط تلگراف مخابره و روی کاغذ نوشته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(تِ غَ)
معرب تلگراف. رجوع به تلگراف و نشوء اللغه ص 79 و 98 شود
لغت نامه دهخدا
(تِ گِ / تِ لِ فَنْ)
از غلطهای مشهور است، زیرا کلمه تلگراف عربی نیست و نمیتواند تنوین داشته باشد. (نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال اول شمارۀ 2). تلگرافی. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(تِ گِ / تِ لِ)
کسی که مباشر عمل تلگراف باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به تلگراف شود
لغت نامه دهخدا
(تِ گِ / تِ لِ)
منسوب به تلگراف. (ناظم الاطباء). به توسط تلگراف. بوسیلۀ تلگراف. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، با عبارات سخت کوتاه و فشرده. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و تلگرافاً غلط است
لغت نامه دهخدا
اخبار و مطالب ارسال شده یا دریافت شده به کمک دستگاه تلگراف، تلگرافنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلگرافچی
تصویر تلگرافچی
دورپیامگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
دور پیامک منسوب به تلگراف، بوسیله تلگراف: (تلگرافی حواله کنیدخ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلگرام
تصویر تلگرام
((تِ لِ))
مطلبی که به وسیله تلگراف مخابره و بر کاغذی نوشته شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
الإبراق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
Telegraphic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
télégraphique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
电报的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
টেলিগ্রাফিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
телеграфный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
telegrafisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
телеграфний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
ٹیلی گرافی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
telgrafik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
telegrafi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
telegráfico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
전신의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
電信の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
טלגרפי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
टेलीग्राफ़िक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
telegraficzny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
โทรเลข
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
telegrafisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
telegráfico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
telegrafico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلگرافی
تصویر تلگرافی
telegrafik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی