جدول جو
جدول جو

معنی تلوه - جستجوی لغت در جدول جو

تلوه(تِلْ وَ)
مؤنث تلو. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مؤنث تلو یعنی بچۀ مادۀ خر و استر. (ناظم الاطباء). رجوع به تلو شود
لغت نامه دهخدا
تلوه(تِلْوَ)
بزغاله ای زاید از چهار ماه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، گوسپندی که قبل از صفریه زاید. و الصفریه نتاج الغنم مع طلوع السهیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تلوه(تَ حَ لُ)
درخشیدن سراب و اضطراب و درخش آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جلوه
تصویر جلوه
(دخترانه)
حالت دلپذیر در چیزی یا کسی، زیبایی، نمایان شدن، آشکار کردن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
جلوه ها یا افکت های سینمایی (Effects) در فیلم سازی به تکنیک ها و تکنولوژی های مختلفی اشاره دارد که برای ایجاد صحنه ها و جلوه های ویژه در فیلم استفاده می شوند. این افکت ها ممکن است به صورت دستی، با استفاده از تکنیک های سینمایی، یا با استفاده از تکنولوژی های رایانه ای (CGI) ایجاد شوند. به طور کلی، افکت های ویژه به دسته های زیر تقسیم می شوند:
۱. افکت های تصویری (Visual Effects) :
- شامل استفاده از تکنیک های دیجیتال مانند CGI (کامپیوتری تصویری) برای ایجاد جلوه های ویژه در فیلم. این می تواند شامل ایجاد جهان های مجازی، اشیاء ۳D، انفجارها، حیوانات و خیلی بیشتر باشد.
۲. افکت های فیزیکی (Practical Effects) :
- افکت هایی که به وسیله تکنیک های فیزیکی و مکانیکی ایجاد می شوند، مانند استفاده از منابع نور، آتش، انفجارها، ماشین آلات پرتاب، طوفان، باران و ...
۳. افکت های صوتی (Sound Effects) :
- افکت هایی که با افزودن صداهای ویژه به فیلم ایجاد می شوند، مانند صدای انفجارها، صدای طوفان، صدای پرندگان و ...
۴. افکت های نورپردازی (Lighting Effects) :
- استفاده از نورهای ویژه برای ایجاد جلوه های ویژه نورپردازی در فیلم، مانند روشنایی نور چشمک زن، نورهای مخصوص صحنه های اکشن و ...
این افکت ها به کمک تکنولوژی های پیشرفته و ابزارهای خاص در صنعت فیلم سازی ایجاد می شوند تا جلوه های ویژه و مهیجی را برای بیننده به ارمغان آورند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از قلوه
تصویر قلوه
کلیه، هر یک از دو عضو درونی بدن به شکل لوبیا که در پشت شکم و پایین دنده ها قرار دارد و مواد زائد خون را به صورت ادرار دفع می کند، قلوه، گرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلنه
تصویر تلنه
تلنگ، خواهش، آرزو، حاجت، نیاز، گدایی، زه، زهوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توله
تصویر توله
بچۀ برخی پستانداران گوشتخوار مثلاً توله سگ، توله شیر، کنایه از سگ کوچک، کنایه از بچۀ انسان
پنیرک، گیاهی با برگ های پهن و چین خورده که همیشه رو به آفتاب دارد و با گردش آفتاب می گردد، ورتاج، خبّازی، نخیلک، نان کلاغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلخه
تصویر تلخه
صفرا
تریاک
دانۀ گیاهی شبیه گندم که در مزارع گندم می روید، تلخک، زوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلور
تصویر تلور
عنصری غیر فلز، جامد، براق، نقره فام و سخت با خواص شبیه گوگرد که در ۴۲۰ درجه حرارت ذوب می شود و در رنگی کردن شیشه ها و سرامیک ها و در ساخت آلیاژها کاربرد دارد، تلوریوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلوه
تصویر حلوه
رازیانه رومی کمکلن (لوز المعده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلوه
تصویر خلوه
تهیکیدن، آبشت تنهایی، نهفت زن بی شوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
ظاهر ساختن، نمایش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلوه
تصویر سلوه
خرسندی، فراموشی، سرگرمی، بی اندوهی آسود گی
فرهنگ لغت هوشیار
آه گفتن، آه کشیدن، نالیدن و شکایت کردن ظرفی باشد که در آن خاگینه پزند و ماهی بریان کنند، خشت پخته آجر بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توله
تصویر توله
بچه سگ، بچه شغال سرگشته و بی خود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تووه
تصویر تووه
زوج، جفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنوه
تصویر تنوه
بلند پایه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلنه
تصویر تلنه
حاجت و خواهش و نیاز و ضرورت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلوا
تصویر تلوا
در پی دنبال در پی از دنبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلوث
تصویر تلوث
آلوده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلوسه
تصویر تلوسه
بی قراری، بی تابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلوط
تصویر تلوط
کون مرزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلول
تصویر تلول
دیر فرمان
فرهنگ لغت هوشیار
نیاز رنگینی، چند رنگی، گونه گرفتن دارای رنگ شدن، رنگارنگ شدن رنگ برنگ گشتن، رنگارنگی، جمع تلونات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوه
تصویر الوه
تلخشیر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلخه
تصویر تلخه
صفرا، زردآب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلکه
تصویر تلکه
پولیکه با مکر و فریب از کسی بگیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاوه
تصویر تلاوه
خوانش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفوه
تصویر تفوه
سخن گفتن، حرف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشوه
تصویر تشوه
ناشناسایی، زشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدوه
تصویر تدوه
ستبر گشتن، دگر گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلونه
تصویر تلونه
شکوفه بهار درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلکه
تصویر تلکه
اخاذی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
نمود
فرهنگ واژه فارسی سره