جدول جو
جدول جو

معنی تلهوج - جستجوی لغت در جدول جو

تلهوج
(تَ)
خام پخت ماندن گوشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نضج ناقص، ای لایتم نضجه. نیم خامی. (از بحر الجواهر یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ حَزْ زُ)
نهاری دادن. (تاج المصادر بیهقی). نهاری دادن و ناشتا شکستن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ترک مبالغه کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مبالغه نکردن در عمل و کلام. (از اقرب الموارد) ، خود را آراستن به چیزی مانند سخاوت و جوانمردی و دین و جز آن که در وی نباشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ لَ وَ)
آن گوشت که نیک پخته نبود. (مهذب الاسماء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، نااستوار: حدیث ملهوج و رأی ملهوج. (از اقرب الموارد). مبتذل (مثل، شعر، کلام) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَ حَ مُ)
شیفتگی و حرص. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به تلهجم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیهوج
تصویر تیهوج
پارسی تازی گشته تیهوک پر سر نموسک سرخبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلهج
تصویر تلهج
شیفتگی و حرص
فرهنگ لغت هوشیار