جدول جو
جدول جو

معنی تلقیب - جستجوی لغت در جدول جو

تلقیب
لقب دادن
تصویری از تلقیب
تصویر تلقیب
فرهنگ فارسی عمید
تلقیب(تَ حَ رُ)
لقب نهادن بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لقب دادن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تلقیب
پاچنامه دادن بر نام نهادن لقب دادن،جمع تلقیبات
تصویری از تلقیب
تصویر تلقیب
فرهنگ لغت هوشیار
تلقیب((تَ))
لقب دادن
تصویری از تلقیب
تصویر تلقیب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تقلیب
تصویر تقلیب
برگردانیدن، وارون کردن، دگرگون کردن، وارون کردن کلمه و بدل کردن حرفی به حرف دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تثقیب
تصویر تثقیب
سوراخ کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلقیح
تصویر تلقیح
داخل کردن ویروس یا میکروب ضعیف شدۀ یک مرض واگیردار به بدن از طریق خراش دادن پوست برای تولید بیماری خفیف به منظور ایجاد ایمنی در برابر همان مرض مانند داخل کردن مایۀ آبله به بدن برای جلوگیری از مبتلا شدن به آن، مایه کوبی، مایۀ درخت خرمای نر به درخت خرمای ماده داخل کردن برای بارور شدن آن
تلقیح مصنوعی: داخل کردن منی در مهبل به وسیله ای غیر از مقاربت، برای باردار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
دنبال کردن، از پی چیزی رفتن، دنبال امری یا کسی را گرفتن، در علم حقوق پیگرد، اوراد و دعاهایی که بعد از نماز می خوانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلقین
تصویر تلقین
باوراندن اندیشه و طرزفکری خاص به دیگری، القای شهادتین به کسی که در حال جان دادن است، در تصوف آموختن ذکر به مرید تا آن را تکرار کند، تعلیم، آموختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلعیب
تصویر تلعیب
بازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثقیب
تصویر تثقیب
سوراخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنقیب
تصویر تنقیب
کاوش، زمین کاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلهیب
تصویر تلهیب
بر افروزاندن، آتش افروختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلقیث
تصویر تلقیث
آمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
گشن دادن، مایه زدن گشت دادن مایه خرمای نر را بدرخت خرمای ماده داخل کردن تا بارور گردد، داخل کردن مایه آبله در بدن برای جلوگیری کردن از سرایت آن (اختصاصا)، مایه زدن واکسن زدن (مطلقا)، مایه کوبی، جمع تلقیحات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلقیم
تصویر تلقیم
نواله خوردن تک خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلقین
تصویر تلقین
فهماندن و تفهیم کردن تعلیم و تربیت و آموختن و گرفتن سخن از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبیب
تصویر تلبیب
گریبان گرفتن و در خصومت کشیدن، مغزدار شدن دانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلجیب
تصویر تلجیب
پر شیری، کم شیری از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
دنبال کردن، دوباره کردن کاری
فرهنگ لغت هوشیار
باز گونه کردن، دگراندن دگر کردن زیر و رو کردنباژگون کردن، دیگرگون کردناز حالی بحالی در آوردن، بدل کردن حرف بحرف دیگر، بازگوئی، دیگرگونی، جمع تقلیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
((تَ))
دنبال کردن، از پی چیزی رفتن، دعایی که بعد از نماز خوانند، پی گرد، پی گیری یا جست و جوی کسی به وسیله نیروی انتظامی یا مقامات قضایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقلیب
تصویر تقلیب
((تَ))
دگرگون کردن، وارونه کردن
فرهنگ فارسی معین
((تَ))
بارور کردن درخت خرمای ماده به وسیله داخل کردن مایه خرمای نر به درون آن، واکسن زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلقین
تصویر تلقین
((تَ))
فهماندن، کسی را وادار به گفتن کلامی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تثقیب
تصویر تثقیب
((تَ قِ))
سوراخ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
پیگرد، پیگیری، پی جویی، دنبال کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
Pursuit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
преследование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
Verfolgung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
переслідування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
pogoń
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
追求
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
perseguição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
inseguimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی