جدول جو
جدول جو

معنی تلفنچی - جستجوی لغت در جدول جو

تلفنچی
دورآوگر
تصویری از تلفنچی
تصویر تلفنچی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلفن چی
تصویر تلفن چی
مأمور تلفن، آن که مسئول برقرار کردن ارتباط های تلفنی یا پاسخ گویی به تماس های تلفنی اداره یا سازمانی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
منسوب به تلفن، پیغام تلفنی، با استفاده از تلفن، به وسیله تلفن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
Telephonic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
телефонный
دیکشنری فارسی به روسی
โทรศัพท์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تلّفونيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
टेलीफोनिक
دیکشنری فارسی به هندی
টেলিফোনিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تلفیقی
تصویر تلفیقی
آمیزه ای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تفنگچی
تصویر تفنگچی
تفنگدار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلفونی
تصویر تلفونی
منسوب به تلفن: پیغام تلفونی، بوسیله تلفون: (تلفنی خبر داد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفون چی
تصویر تلفون چی
مامور تلفون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلنگی
تصویر تلنگی
نیازمند گدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلنگی
تصویر تلنگی
((تُ لَ))
نیازمند، گدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلنگی
تصویر تلنگی
نیازمند، گدا
فرهنگ فارسی عمید
آلتی که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 6781 توسط گراهام بل اختراع شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفن
تصویر تلفن
دستگاهی که به وسیلۀ آن از مسافت دور با هم صحبت می کنند، کنایه از شماره تلفن
فرهنگ فارسی عمید
((تِ لِ فُ))
دستگاهی که به وسیله آن می توان اصوات و مکالمات را به مسافت دور انتقال داد یا دریافت کرد
فرهنگ فارسی معین