- تلفن
- آلتی که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 6781 توسط گراهام بل اختراع شده است
معنی تلفن - جستجوی لغت در جدول جو
- تلفن
- دستگاهی که به وسیلۀ آن از مسافت دور با هم صحبت می کنند، کنایه از شماره تلفن
- تلفن ((تِ لِ فُ))
- دستگاهی که به وسیله آن می توان اصوات و مکالمات را به مسافت دور انتقال داد یا دریافت کرد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به تلفن، پیغام تلفنی، با استفاده از تلفن، به وسیله تلفن
Telephonic
телефонный
telefonisch
телефонний
telefoniczny
telefônico
telefonico
telefónico
téléphonique
telefonisch
โทรศัพท์
telepon
تلّفونيٌّ
टेलीफोनिक
טלפוני
telefonik
টেলিফোনিক
ٹیلیفونک
پنهان گردیدن
گندگی بدبویی بد بو شدن گندیدن گندیده شدن، بد بویی گندگی گندیدگی، جمع تعفنات
بر چفسیدن، کوفتگی
چاق
فرا گرفتن
دستگاهی است که بوسیله آن میتوان اصوات و مکالمات را از مسافت دور انتقال داد و یا دریافت کرد
در پیوستن
جامه در خود پیچیدن
سخن گفتن، بیان کردن