جدول جو
جدول جو

معنی تلفن - جستجوی لغت در جدول جو

تلفن
دستگاهی که به وسیلۀ آن از مسافت دور با هم صحبت می کنند، کنایه از شماره تلفن
تصویری از تلفن
تصویر تلفن
فرهنگ فارسی عمید
تلفن
(تِ لِ فُ)
کلمه مرکب فرنگی است از تله به معنی دور و فون به معنی صدا. آلتی است که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 1876 میلادی توسط گراهام بل اختراع شده است. هر دستگاه تلفن از دو قسمت اصلی فرستنده و گیرنده تشکیل یافته و به وسیلۀ مخازن برقی بکار می افتد و با سیم به مراکز و دستگاههای تلفن دیگر مرتبط می شود. اساس کار دستگاه تلفن بدین طریق است:
صدا مستقیماً بوسیلۀ سیم تلفن منتقل نمی شود بلکه امواج صوتی در فرستنده به جریان الکتریسیته تبدیل می شوند و جریان الکتریسیته بوسیلۀ سیمی که دو دستگاه تلفن را به یکدیگرمتصل می کند متصل میگردد. در دستگاه گیرنده جریان الکتریسیته چنان با دقت به امواج صوتی تبدیل می شود که می توان صدای گوینده را بازشناخت و از دیگر صداها تمیز داد. هنگامی که در میکرفن (فرستنده) تلفن سخن گفته شود، امواج صوتی که در هوا تشکیل می شود به یک صفحۀفلزی نازک برمی خورند و صفحه را به ارتعاش درمی آورد. پشت این صفحۀ نازک و حساس فلزی جعبۀ کوچکی تعبیه شده است که از دانه های بسیار ریز زغال پر شده است و چون صفحۀ فلزی بر اثر برخورد با امواج صوتی مرتعش می شود بطرف جعبۀ محتوی دانه های زغال فشار می آورد و زغال را در جعبه فشرده تر می سازد و بالنتیجه فاصله دانه ها از یکدیگر کمتر می گردد و جریان الکتریسیتۀ آسانتر از آنها می گذرد و چون صفحۀ فلزی بجای خود برمی گردد و دانه های زغال از هم دور می شوند جریان کمتری ازخود می گذرانند و بدینسان جریان الکتریسیته بطوری تنظیم می شود که تغییر شدت آن درست با شدت امواج صوتی که به صفحۀ فلزی یاد شده برخورد می کند مطابقت می نماید. گیرندۀ تلفن (گوشی) برعکس فرستنده جریان الکتریسیتۀ دریافت شده را به امواج صوتی تبدیل کرده بگوش طرف مقابل می رساند و طرز عمل چنین است: یک آهن ربای دائمی نعلی شکل در گیرندۀ تلفن قرار دارد و روی هریک ازقطبهایش یک قرقرۀ الکتریکی نصب شده است. یک صفحۀ نازک از فلز مغناطیسی شده مقابل آهن ربا و خیلی نزدیک به مغناطیس الکتریکی قرار دارد. جریانی که از سیمهایی که به دستگاه فرستنده متصل است می آید از مغناطیس الکتریکی گیرنده عبور می کند و صفحۀ فلزی را درست مثل صفحۀ فلزی دستگاه فرستنده به ارتعاش درمی آورد. ارتعاشهای صفحۀ فلزی گیرنده باعث ارتعاش ذرات هوایی که نزدیک گوش شنونده است می شود. امواج صوتی که بگوش شنونده می رسند نظیر همان امواجی است که صدای گوینده درفرستنده ایجاد کرده است. در تلفنهای جدید فرستنده وگیرنده غالباً از یکدیگر جدا نیستند.
کیفیت مکالمه با تلفن:
1- تلفنهایی که بمرکز مخابرات (تلفنخانه) متصل است: تلفن کننده با گرفتن شمارۀ مرکز یا بوسیلۀ زنگ مخصوص از مرکز میخواهد که تلفن او را به شمارۀ تلفن مورد لزوم وصل کند و تلفن چی که در مقابل دستگاه مرکزی (تلفن خانه) می نشیند متوجه صدای مخصوصی است که از هریک از نمره ها برمی خیزد یا چراغهایی است که روشن می شوند. و چون گوشی تلفن برداشته می شود، کلیدی بسته می شود و در مرکز چراغ کوچکی در مقابل متصدی (تلفن چی) روشن می گردد. و چون شمارۀ مورد لزوم گفته شد تلفن چی فیش اتصال را در سوراخ مربوط وارد می کند و یک اهرم را به حرکت درمی آورد تا زنگ تلفن طرف مقابل بصدا درآید. دو چراغ در این موقع در مقابل تلفن چی روشن می ماند تا وقتی که طرف مقابل گوشی را بردارد آنگاه تلفن برای مکالمه حاضر است. وقتی که مکالمۀ دو طرف تمام شود و هر دو گوشیها را بجای خود گذارند بار دیگر چراغهای اخطار در مقابل تلفن چی روشن می شوند و بدینطریق به او خبر میدهند که باید اتصال را قطع کند. و اگر بخواهند تلفنی را در شهر دیگر یا بخش دیگری از همان شهر بخواهند باید متصدی مرکز، نمره ای را که مورد لزوم است بمتصدی شهر یا بخش اطلاع دهد تا او مدار تلفن را کامل کند و زنگ تلفن مخاطب را بصدا درآورد.
2- تلفنهای خودکار: تلفنهای خودکار تلفنهایی هستند که دارای نمره گیر خودکار می باشند و این نمره گیر دارای صفحه ای با ده سوراخ است. صفحه در خلاف جهت حرکت عقربۀ ساعت نمره گذاری شده است بطوری که هر نمره زیر یک سوراخ قرار دارد. در تلفن بعضی از شهرهای بزرگ هشت تا از سوراخها سه حرف نوشته شده است. مثلاً برای گرفتن نمرۀ 6823-6 نخست گوشی را برمی دارند، در مرکز تلفن اهرمهای فلزی متعددی که بوسیلۀ مغناطیس های الکتریکی بالا و پائین می روند، میله های برنجی را بحرکت درمی آورند تا صدای مخصوصی که نشان آمادگی خط است از گوشی بگوش می رسد و در این حالت می توان نمرۀ موردنظر را گرفت. آنگاه انگشت یا نوک مداد را روی سوراخهای نمرات مورد نظر می گذارند و صفحۀ نمره گیر را بطرف راست بحرکت درمی آورند تا به مانع بربخورد و هر مرتبه صفحه را آزاد می گذارند تا بجای خود برگردد. وقتی صفحه برمی گردد یک رشته صداهای مخصوص که نتیجۀ برخورد به کلیدهای قطع و وصل است بگوش می رسد. عده دفعاتی که صفحۀ نمره گیر را چرخانیده اند در مرکز، در اسبابی بنام ’مغز الکتریکی’ ثبت می شود. در مکالمات شهری حرکاتی که به صفحۀ نمره گیر داده می شود به سه هادی منتقل می گردد. هادی اول که به ’خطاب’ موسوم است تلفن را به گروه تلفنهای گروه 6 (در مثال قبل) مربوط می سازد. هادی دوم بنام ’رابط روله ها’ یک دستگاه شمارنده را بحرکت می آورد و به نزدیک نمره ای که مورد نظر است در مقابل دستگاهی که در حدود یکصد از این شماره ها روی آن است می رساند. سپس خط مورد نظر آزمایش می شود که آزاد است یا اشغال شده است. اگر اشغال شده باشد مدار بسته نمی شود و علامت مخصوص بگوش تلفن کننده می رسد ولی اگر اشغال نشده باشد هادی سومی آخرین نمره را وصل می کند و تلفن 6823-6 زنگ می زند و چون گوشی آن تلفن برداشته شد، مدار زنگ قطع می شود و جریان دائم برای کار مایه دادن به فرستنده برقرار می گردد و مکالمه شروع می گردد. (از علم و زندگی صص 284-286)
لغت نامه دهخدا
تلفن
آلتی که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 6781 توسط گراهام بل اختراع شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تلفن
((تِ لِ فُ))
دستگاهی که به وسیله آن می توان اصوات و مکالمات را به مسافت دور انتقال داد یا دریافت کرد
فرهنگ فارسی معین
تلفن
تلبن، نام گیاهی است تلخ و سمی، نام مرتعی در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تِ لِفُ)
با تلفن. چنانکه گویند: این موضوع را تلفنی به فلان کس خبر دادند. و پیدا است که کلمه تلفناً در تداول عامه غلط است. رجوع به تلفن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلقن
تصویر تلقن
فرا گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلان
تصویر تلان
چاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلجن
تصویر تلجن
بر چفسیدن، کوفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
گندگی بدبویی بد بو شدن گندیدن گندیده شدن، بد بویی گندگی گندیدگی، جمع تعفنات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدفن
تصویر تدفن
پنهان گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
دستگاهی است که بوسیله آن میتوان اصوات و مکالمات را از مسافت دور انتقال داد و یا دریافت کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
منسوب به تلفن، پیغام تلفنی، با استفاده از تلفن، به وسیله تلفن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
عن طريق الهاتف
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
Telephonic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
téléphonique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
telefoniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
simu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
телефонный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
telefonisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
ٹیلیفونک
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
টেলিফোনিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
전화의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
telefonik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
电话的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
電話の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
טלפוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
टेलीफोनिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
telepon
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
телефонний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
telefonisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
telefónico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
telefonico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
telefônico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تلفنی
تصویر تلفنی
โทรศัพท์
دیکشنری فارسی به تایلندی