جدول جو
جدول جو

معنی تلغیط - جستجوی لغت در جدول جو

تلغیط(تَ وُ)
بانگ و فریاد کردن و خروشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تغلیط
تصویر تغلیط
به غلط انداختن، به غلط نسبت دادن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ قَ رَ)
کسی را به غلط منسوب کردن. (زوزنی) (صراح). به غلط منسوب کردن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در غلط انداختن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در غلط انداختن کسی را و به غلط منسوب کردن. (آنندراج). غلط کسی را گفتن یا به غلط منسوب کردن او را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ)
سخت مانده گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تحامل بر دابه تاآنجا که مانده گردد. (از اقرب الموارد) ، سست و مانده یافتن دابه را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ خَدْ دُ)
تمغط. تمدید. تمدد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
وصل کردن و سریش چسبانیدن. (ناظم الاطباء). الصاق. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ دَ)
لغط. بانگ کردن کبوتر و سنگخوار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دشگیراندن، دشگیر خواندن واهر دانستن (واهر غلط)، غلط کار خواندن بغلط نسبت دادن، بغلط انداختن، غلط کاری، جمع تغلیطات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیط
تصویر لغیط
بانگ کبوتر بانگ سنگخواره بانگ کردن کبوتر و سنگخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغلیط
تصویر تغلیط
((تَ))
به غلط نسبت دادن، به غلط انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغیط
تصویر تغیط
((تَ غَ یُّ))
خشم گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغیط
تصویر لغیط
((لَ))
بانگ کردن کبوتر و سنگخوار
فرهنگ فارسی معین