جدول جو
جدول جو

معنی تلعکبری - جستجوی لغت در جدول جو

تلعکبری
(تَلْ لُ عُ بَ)
ابواحمد هارون بن موسی بن احمد بن سعد بن سعید الشیبانی البغدادی المعروف بالتلعکبری الشیعی. وی در سال 385 هجری قمری درگذشت او راست: الجوامع فی علوم الدین. (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 503)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَلْ لُ عُ بَ)
یاقوت ذیل عکبرا نویسد: شهرکی است از نواحی دجیل نزدیک صریفین و اوانا، بین آن و بغداد ده فرسخ است. و نسبت بدان عکبری و عکبراوی است. و نیز از حمزۀ اصفهانی آرد: بزرح سابورمعرب از وزرک شافور است و به سریانی عکبرا نامند
لغت نامه دهخدا
(تَلْ لُ عَ)
محمد بن یوسف بن مسعود بن برکات الشیبانی، شهاب الدین التلعفری. از شعرای موصل است. وی در سال 593 هجری قمری در موصل متولد شد و به سال 675 هجری قمری درگذشت. دیوان اشعار مشهوری دارد. (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 132). رجوع به تل اعفر و رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ص 640 شود
لغت نامه دهخدا
(عِ رِ شَ)
دهی است و نسبت بدان عکبراوی و عکبروی آید. (منتهی الارب). دهی است و نسبت بدان عکبراوی و عکبری شود. (از اقرب الموارد). رجوع به عکبرا شود
لغت نامه دهخدا
(عُ بَ)
منسوب به عکبرا، که شهرکی است بر دجله ده فرسنگ بالاتر از بغداد. (از اللباب فی تهذیب الانساب). و رجوع به عکبرا شود
لغت نامه دهخدا
(عُ بَ)
عبدالله بن حسین بن عبدالله عکبری بغدادی، مکنی به ابوالبقاء و ملقب به محب الدین. دانشمند و ادیب و لغوی قرن ششم و هفتم هجری. رجوع به ابوالبقاء (محب الدین...) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ج 4، نکت الهمیان، الوفیات، بغیه الوعاه و آداب اللغهالعربیۀ جرجی زیدان
لغت نامه دهخدا
(حُ سَنِ تَلْ لِ عُ بُ)
ابن هارون بن موسی. برادر محمد بن هارون تل عکبری. درگذشتۀ 387 هجری قمری است. پدر و پسر هر دو محدث اند. شیخ طوسی متوفی 460 هجری قمری از وی و او از پدرش، روایت دارد. (ذریعه ج 8 ص 242)
لغت نامه دهخدا
ابن موسی بن احمد الشیبانی التلعکبری، مکنی به ابومحمد، اهل ’تل عکبرا’ نزدیکی بغداد، از رجال حدیث بر مذهب امامیه بود، وی از محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی روایت کرده است، کتاب ’الجوامع’ در علوم دینی از اوست، به سال 385 هجری قمری درگذشت، (اعلام زرکلی ج 9 ص 46) (روضات الجنات ص 554)
لغت نامه دهخدا