جدول جو
جدول جو

معنی تلطیخ - جستجوی لغت در جدول جو

تلطیخ(تَ سُ)
جای جای آلودن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آلوده کردن. (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به تلطخ شود
لغت نامه دهخدا
تلطیخ
آلودن
تصویری از تلطیخ
تصویر تلطیخ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلطیف
تصویر تلطیف
لطیف کردن، زیبا و دلپسند کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ شُ)
مهر کردن کتاب را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نیک طپانچه زدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
لطیف گردانیدن چیزی را. (از اقرب الموارد). ظریف و لطیف کردن. (از ناظم الاطباء) ، در علم تجوید و اصطلاح قراء عبارت است از اماله. (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به اماله شود
لغت نامه دهخدا
(بِ تَ)
آلوده شدن. (تاج المصادر بیهقی). به زشتی آلوده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ زُ)
انتظار غفلت دشمن کردن کسی یا نزد آنها یافتنی بودن او را پس گرفتن از مال آنها و سبقت نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، منکر شدن حق کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تلطط شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دُ)
آلوده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تلوث بچیزی. (از اقرب الموارد) ، آلوده شدن به امر قبیحی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لِطْ طی)
گول. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلطیف
تصویر تلطیف
لطیف گردانیدن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطیخ
تصویر تطیخ
آلایش زشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطخ
تصویر تلطخ
آلوده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطیف
تصویر تلطیف
((تَ))
لطیف کردن، زیبا ساختن
فرهنگ فارسی معین
لطیف سازی، ملایم سازی، لطیف کردن، ملایم ساختن، زیبا ساختن، دلپذیر ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد