پاک کردن کسی را از چیزی: نززه عن کذا تنزیزاً، پاک کرد او را از آن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پروردن آهوماده بچۀ خود را: نززت الظبیه، پرورد بچۀ خود را آهوماده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
پاک کردن کسی را از چیزی: نززه عن کذا تنزیزاً، پاک کرد او را از آن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پروردن آهوماده بچۀ خود را: نززت الظبیه، پرورد بچۀ خود را آهوماده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
آسان و بمراد کردن کار را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آسان و آماده کردن کار را. (از اقرب الموارد) (از المنجد) : رززت ذلک الامر ترزیزاً، اذا وطأته و مهدته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آهار دادن و مهره زدن کاغذ. (تاج المصادر بیهقی). مهره و آهار کردن کاغذ را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صیقل کردن کاغذ را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). بر کاغذ مهره کردن و چیزی را صیقل زدن. (آنندراج)
آسان و بمراد کردن کار را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آسان و آماده کردن کار را. (از اقرب الموارد) (از المنجد) : رززت ذلک الامر ترزیزاً، اذا وطأته و مهدته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آهار دادن و مهره زدن کاغذ. (تاج المصادر بیهقی). مهره و آهار کردن کاغذ را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صیقل کردن کاغذ را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). بر کاغذ مهره کردن و چیزی را صیقل زدن. (آنندراج)
رخنه کردن سر دندان، چنانکه سر دندان جوانان باشد. (تاج المصادر بیهقی). تیز کردن سر دندان را، چنانکه دندان جوانان باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تیز کردن دندان را. (آنندراج). تیز کردن اطراف دندان. (المنجد). قرار دادن اشر در دندان. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). یقال: فی اسنانه تحزیز، ای اشرٌ. (منتهی الارب). تحزیز ازباب تفعیل، یعنی در دندانهای او تیزکردنی هست و قد حززها از باب مذکور، یعنی به تحقیق که تیز کردند دندانها را. (شرح قاموس). خوبی و تیزی دندان. (ناظم الاطباء). اشر در دندان. (قطر المحیط). اثرالحز. (از اقرب الموارد). فرجۀ تنگی دندان. (بحر الجواهر). تنگی دندان. (مهذب الاسماء). و رجوع به اشر شود، بر هم سودن دندان را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). با هم سودن دندان را. (آنندراج) ، اندازه کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
رخنه کردن سر دندان، چنانکه سر دندان جوانان باشد. (تاج المصادر بیهقی). تیز کردن سر دندان را، چنانکه دندان جوانان باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تیز کردن دندان را. (آنندراج). تیز کردن اطراف دندان. (المنجد). قرار دادن اُشَر در دندان. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). یقال: فی اسنانه تحزیز، ای اشرٌ. (منتهی الارب). تحزیز ازباب تفعیل، یعنی در دندانهای او تیزکردنی هست و قد حززها از باب مذکور، یعنی به تحقیق که تیز کردند دندانها را. (شرح قاموس). خوبی و تیزی دندان. (ناظم الاطباء). اشر در دندان. (قطر المحیط). اثرالحز. (از اقرب الموارد). فرجۀ تنگی دندان. (بحر الجواهر). تنگی دندان. (مهذب الاسماء). و رجوع به اشر شود، بر هم سودن دندان را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). با هم سودن دندان را. (آنندراج) ، اندازه کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)