- تقین
- آراسته شدن
معنی تقین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متقی، شاهندگان پارسایان جمع متقی در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
پابستگی
باور، بی گمانی
منفرد، مفرد
نامه نبشته، شهروا (پول رائج)
شبه قلیایی که از چای استخراج کنند
بی گمان دانستن، باور کردن
بازداشته، محبوس
پیوسیدن (انتظار کشیدن) چشمداشت
علامت صفت تفضیلی که در آخر بعضی کلمات در میاید
دین داشتن، متدین شدن
خضاب کردن ریش را
آلایش به گل
زینت یافتن
پنهان کردن مذهب خویش، احتیاط کردن، پرهیز کردن
مانستن
مانند و مشابه شدن
مقید بودن
ریمناکی
فراهم آوردن
قانون گذاردن
شکوفه بر آوردن
به هم رسانیدن، به هم پیوستن
بزرگی و دارائی پیدا کردن
دلاور و بهادر و توانا
زیرین
فهماندن و تفهیم کردن تعلیم و تربیت و آموختن و گرفتن سخن از کسی
نرمی کردن، چاپلوسی کردن
قرین و همتا و حریف و همزاد اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است
بجای آوردن، پیدا کردن
اندک
ماهی، مار بزرگ، اژدها
تنین فلک: در علم نجوم، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی به شکل اژدها که قسمتی از آن بین دب اکبر و دب اصغر قرار دارد، اژدهای فلک، کهکشان
تنین فلک: در علم نجوم، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی به شکل اژدها که قسمتی از آن بین دب اکبر و دب اصغر قرار دارد، اژدهای فلک، کهکشان