- تقویت
قوه دادن، نیرو دادن، توانایی دادن، توانا کردن، نیرومند ساختن
معنی تقویت - جستجوی لغت در جدول جو
- تقویت (تَ)
تقویه. استواری و زورآوری و قوت و استحکام و پشتی و یاری و امداد و اعتماد و تسلی و دلاسایی. (ناظم الاطباء). نیرومند کردن. نیرو دادن. نیرو بخشیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توانایی دادن و توانا کردن:
بی تربیت طبیب رنجورم
بی تقویت علاج بیمارم.
مسعودسعد.
جان را و مغز را ز گل و باده قوتست
شاید کنون که تقویت مغز وجان کنی.
مسعودسعد.
آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات... و تقویت مظلومان... حاصل است می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد. (کلیله و دمنه).
خاقانیا به تقویت دوست دل مبند
وز غصۀ نکایت دشمن جگر مسوز.
خاقانی.
مسلمان به صدق آمین بگوئید
که آمین تقویت باشد دعا را.
سعدی.
رجوع به تقویه و ترکیبهای این کلمه شود
بی تربیت طبیب رنجورم
بی تقویت علاج بیمارم.
مسعودسعد.
جان را و مغز را ز گل و باده قوتست
شاید کنون که تقویت مغز وجان کنی.
مسعودسعد.
آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات... و تقویت مظلومان... حاصل است می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد. (کلیله و دمنه).
خاقانیا به تقویت دوست دل مبند
وز غصۀ نکایت دشمن جگر مسوز.
خاقانی.
مسلمان به صدق آمین بگوئید
که آمین تقویت باشد دعا را.
سعدی.
رجوع به تقویه و ترکیبهای این کلمه شود
- تقویت
استواری و قدرت و استحکام نیرو دادن و نیروبخشیدن
- تقویت ((تَ یَ))
نیرو دادن
- تقویت
توان بخشی، نیرو بخشی
- تقویت
استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی، تایید، ترهیب
متضاد: تضعیف، شقی
متضاد: تضعیف، شقی
- تقویت
تعزيزً
- تقویت
Reinforcement, Amplification
- تقویت
amplification, renforcement
- تقویت
amplificazione, rinforzo
- تقویت
تقویت
- تقویت
усиление , укрепление
- تقویت
Verstärkung
- تقویت
підсилення , підкріплення
- تقویت
wzmocnienie
- تقویت
放大 , 加强
- تقویت
تقویت، تقویت کنید
- تقویت
বর্ধন , শক্তিশালীকরণ
- تقویت
amplificación, refuerzo
- تقویت
ukuzaji, uimarishaji
- تقویت
büyütme, takviye
- تقویت
증폭 , 강화
- تقویت
増幅 , 強化
- تقویت
הגברה , חִזּוּק
- تقویت
amplificação, reforço
- تقویت
amplifikasi, penguatan
- تقویت
การขยาย , การเสริมกำลัง
- تقویت
versterking
- تقویت
प्रवर्धन , सुदृढीकरण
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تقسیم اوقات به دوره ها و مقیاسهای معین، کاغذی که در آن ماهها و روزها چاپ شده باشد، ارزیابی
