جدول جو
جدول جو

معنی تقوی - جستجوی لغت در جدول جو

تقوی
تقوا، ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
فرهنگ فارسی عمید
تقوی
(تَ)
ممال تقوی. صاحب غیاث اللغات در ذیل تقوی ̍ آرد: در استعمال فارسیان گاهی بکسر واو نیز مستعمل است -انتهی:
چو نفس نامیه قومی ز لشکرش را دید
که پشت پای زدند از گزاف تقوی را.
انوری.
این تقویم تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمیکنم.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 243)
لغت نامه دهخدا
تقوی
(تَ)
نیرومند شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). توانا شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تقوی
(تَ قَ)
حاج سیدنصرالله. از رجال دانشمند دورۀ اخیر قاجاریه و اوایل پهلوی است. وی بسال 1272 هجری شمسی در تهران متولد شد و در دوره های اول و دوم مجلس شورای ملی از تهران انتخاب گردید. او مدتی مدعی العموم و رئیس دیوان عالی تمیز و مدرس دانشکده های حقوق و معقول و منقول و رئیس دانشکدۀ معقول و منقول بود. او راست: هنجار گفتار در معانی و بیان فارسی و تصحیح دیوان ناصرخسرو. در سال 1326هجری شمسی در تهران درگذشت. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تقوی
(تَ قَ)
منسوب به تقی و چون مطلق گویند نسبت به امام محمد تقی (ع) باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تقوی
(تَقْ وا)
پرهیزگاری. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). پرهیز. اصله تقیا قلبوه للفروق بین الاسم و الصفه و قوله تعالی هو اهل التقوی، ای اهل ان یتقی عقابه. (منتهی الارب). پرهیزگاری و ترس، یعنی ترسیدن از حق تعالی جل شأنه است در عواقب امور یا ترس نفس خود که مبادا رهزنی کرده او را در مهالک بعد و حجاب مبتلا سازد. (آنندراج). ترسیدن و پرهیزگاری. (غیاث اللغات). پرهیز و ترس از خدا و احتراز. قوله تعالی: هو اهل التقوی، ای اهل ان یتقی عقابه. (ناظم الاطباء). درلغت بمعنی اتقا و پرهیزکاری است و اتخاذ وقایت است و اصطلاحاً دوری کردن از عقوبت حق است بواسطۀ انجام طاعات حق. و بعضی گویند تقوی احتراز محرمات است فقط. فیض گوید تقوی آن است که محامد حق را وقایت خود سازد و اضافۀ همه کمالات و فضائل به حضرت او کند و خدای با چنین کس باشد چنانکه فرمود: ’ان اﷲ مع الذین اتقوا والذین هم محسنون’. در شرح تعرف است که اصل تقوی بر دو معنی است یکی ترسیدن و دیگری پرهیز کردن و تقوای بنده از خداوند بر دومعنی است یا خوف از عقاب است و یا از فراق. و علامت آن این است که از اوامر و نواهی خدا سرپیچی نکند و اگر از خوف فراق باشد از غیر حق پرهیز کند و با غیر او نیارامد تا از خدا جدا نماند و پرهیز کند از آنچه بدان میل نماید زیرا که هر اندازه که به غیر حق مایل باشد از حق دور باشد. محمد بن سبحان گوید تقوی ترک غیر خداست و بعضی گویند تقوی بیزاری جستن از غیر خدا و اخلاص در عبادت خداست. بعضی از بزرگان گویند تقوی از گناه دوری کردن و از نفس جدا گشتن است. (از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف دکتر سجادی صص 115 -116) : و پسندیده تر سیرتها آن است که به تقوی و عفاف کشد. (کلیله و دمنه). و پسندیده تر افعال و اخلاق مردمان تقوی است. (کلیله و دمنه). و فرط تقوی و وفور دیانت و اخلاص و اختصاص من داشته است. (سندبادنامه ص 72).
اگر از نقطۀ تقوی بگردد یک دمت دیده
سزای دیدۀ کج بین ز میل آهنین باشد.
عطار.
ای حکم تو پیشکار طاعت
ای حزم تو دستیار تقوی.
سیف اسفرنگ.
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را
بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوی نام را.
سعدی.
ترا همچنین فضل است و امانت و تقوی و دیانت. (گلستان).
هرکجا سلطان عشق آمد نماند
قوت بازوی تقوی را محل.
(گلستان).
چون نبود خویش را دیانت و تقوی
قطع رحم بهتراز مودت قربی.
(گلستان).
افلاس عنان ازکف تقوی بستاند.
(گلستان).
مرد خداپرست که تقوی طلب کند
خواهی سفیدجامه و خواهی سیاه باش.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تقوی
پرهیزگاری، ترسیدن از خدا و به معنی توانا شدن، نیرومند شدن
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
فرهنگ لغت هوشیار
تقوی
((تَ وا))
پرهیزکاری، اطاعت از خدا
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
فرهنگ فارسی معین
تقوی
پرهیزگاری، پرهیز
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
فرهنگ واژه فارسی سره
تقوی
التّقوى
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به عربی
تقوی
Devoutness
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تقوی
piété
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تقوی
благочестие
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به روسی
تقوی
Frömmigkeit
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به آلمانی
تقوی
благочестя
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تقوی
pobożność
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به لهستانی
تقوی
虔诚
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به چینی
تقوی
piedade
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تقوی
pietà
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تقوی
تقویٰ
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به اردو
تقوی
vroomheid
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به هلندی
تقوی
ভক্তি
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به بنگالی
تقوی
utakatifu
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تقوی
takva
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تقوی
신앙심
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به کره ای
تقوی
信心
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تقوی
דָּבֵק
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به عبری
تقوی
devoción
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تقوی
kesalehan
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تقوی
ความศรัทธา
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به تایلندی
تقوی
भक्ति
تصویری از تقوی
تصویر تقوی
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تقسیم اوقات به دوره ها و مقیاسهای معین، کاغذی که در آن ماهها و روزها چاپ شده باشد، ارزیابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویه
تصویر تقویه
نیرو دادن توانا کردن نیروبخشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
توان بخشی، نیرو بخشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقویم
تصویر تقویم
سالنامه، گاهشمار
فرهنگ واژه فارسی سره