جدول جو
جدول جو

معنی تقلیدی - جستجوی لغت در جدول جو

تقلیدی
(تَ)
منسوب و متعلق به تقلید. (ناظم الاطباء). پیرو. مقلد. کسی که بی تعقل و تأمل دنباله روی از دیگری کند:
مپذیر قول جاهل تقلیدی
گرچه بنام شهرۀ دنیا شد.
ناصرخسرو.
از آن حکیم، چو تقلیدی این سخن بشنود
به جهل گفت چه دانیم ما، مگر دارد.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
تقلیدی
بدل، بدلی، عوضی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تقلیدی
مقلّدٌ
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به عربی
تقلیدی
Conformist, Imitative
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تقلیدی
conformiste, imitatif
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تقلیدی
تقلیدی
دیکشنری اردو به فارسی
تقلیدی
অনুকরণকারী , নকল
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به بنگالی
تقلیدی
تقلیدی , نقل کرنے والا
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به اردو
تقلیدی
uyumlu kişi, taklitçi
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تقلیدی
mfuasi, ya nakala
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تقلیدی
conformista, imitativo
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تقلیدی
Konformist, nachahmend
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به آلمانی
تقلیدی
конформіст , імітуючий
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تقلیدی
konformista, naśladujący
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به لهستانی
تقلیدی
墨守成规者 , 模仿的
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به چینی
تقلیدی
conformista, imitativo
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تقلیدی
conformista, imitatore
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تقلیدی
conformist, imiterend
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به هلندی
تقلیدی
конформист , подражающий
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به روسی
تقلیدی
คนที่สอดคล้อง , เลียนแบบ
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به تایلندی
تقلیدی
konformis, meniru
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تقلیدی
अंशवादी , अनुकरणीय
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به هندی
تقلیدی
תַּבְנוּעָה , חִקוּי
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به عبری
تقلیدی
コンフォーミスト , 模倣的な
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تقلیدی
순응자 , 모방하는
تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منسوب به تولید یا امور (کارهای) تولیدی. کارهایی که موجب بکار افتادن چرخهای اقتصادی کشور و بکار گماشتن عده ای از افراد میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
Reproductive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
репродуктивный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
reproduktiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
репродуктивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
rozrodczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
生殖的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
reprodutivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
riproduttivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
reproductivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی