جدول جو
جدول جو

معنی تقلید - جستجوی لغت در جدول جو

تقلید
پیروی، دنباله روی
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
فرهنگ واژه فارسی سره
تقلید
متابعت و اقتدا و پیروی کسی بی دریافت حقیقت آن
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
فرهنگ لغت هوشیار
تقلید
از روی کار دیگری کاری انجام دادن، در فقه در امور شرعی و عبادات از مجتهدی پیروی کردن، گردن بند به گردن انداختن، کاری به عهدۀ کسی انداختن
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
فرهنگ فارسی عمید
تقلید
((تَ))
گردن بند به گردن انداختن، پیروی کردن، کار به عهده کسی گذاشتن
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
فرهنگ فارسی معین
تقلید
Imitation, Impersonation
تصویری از تقلید
تصویر تقلید
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تقلید
имитация , подражание
دیکشنری فارسی به روسی
تقلید
Nachahmung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تقلید
імітація , наслідування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تقلید
imitacja, podszywanie się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تقلید
模仿
دیکشنری فارسی به چینی
تقلید
imitação, personificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تقلید
imitazione, personificazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تقلید
imitación, suplantación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تقلید
imitation, usurpation d'identité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تقلید
imitatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تقلید
การเลียนแบบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تقلید
tiruan, peniruan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تقلید
تقليدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تقلید
नकल , प्रतिरूपण
دیکشنری فارسی به هندی
تقلید
חִקוּי , הִתְחַזּוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تقلید
模倣 , なりすまし
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تقلید
모방 , 흉내 내기
دیکشنری فارسی به کره ای
تقلید
taklit
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تقلید
kuiga
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تقلید
অনুকরণ , অনুকরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تقلید
نقل
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تقلیدی
تصویر تقلیدی
Conformist, Imitative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
конформист , подражающий
دیکشنری فارسی به روسی
Konformist, nachahmend
دیکشنری فارسی به آلمانی
конформіст , імітуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
konformista, naśladujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
墨守成规者 , 模仿的
دیکشنری فارسی به چینی