- تقلی
- دشمنی نمودن
معنی تقلی - جستجوی لغت در جدول جو
- تقلی ((تُ))
- گوسفند شش ماهه
- تقلی
- بره، گوسفند شش ماهه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیروی، دنباله روی
اندک کردن، اندک گردانیدن، کم قرار دادن چیزی
از بن کندن بر کندن از بیخ بر کندن قلع کردن ریشه کن ساختن، ریشه کن سازی، جمع تقلیعات
همیشگی نمودن در رفتارو روش
دف زدن، خوشخوانی، پیشباز از کسی با خواندن و پایکوبی
متابعت و اقتدا و پیروی کسی بی دریافت حقیقت آن
باز گونه کردن، دگراندن دگر کردن زیر و رو کردنباژگون کردن، دیگرگون کردناز حالی بحالی در آوردن، بدل کردن حرف بحرف دیگر، بازگوئی، دیگرگونی، جمع تقلیب
از روی کار دیگری کاری انجام دادن، در فقه در امور شرعی و عبادات از مجتهدی پیروی کردن، گردن بند به گردن انداختن، کاری به عهدۀ کسی انداختن
برگردانیدن، وارون کردن، دگرگون کردن، وارون کردن کلمه و بدل کردن حرفی به حرف دیگر
کم کردن، کاستن
Imitation, Impersonation
имитация , подражание
Nachahmung
імітація , наслідування
imitacja, podszywanie się
imitação, personificação
imitazione, personificazione
imitación, suplantación
imitation, usurpation d'identité
imitatie
การเลียนแบบ
tiruan, peniruan
تقليدٌ
नकल , प्रतिरूपण
חִקוּי , הִתְחַזּוּת
模倣 , なりすまし