- تقطیع
- قطعه قطعه کردن
معنی تقطیع - جستجوی لغت در جدول جو
- تقطیع ((تَ))
- پاره پاره کردن، تجزیه کردن شعر به اجزا و ارکان عروضی برای معین کردن موزون یا ناموزون بود شعر، کنایه از پیمودن
- تقطیع
- در علم عروض سنجیدن و تجزیه کردن شعر به اجزای عروض و گذاردن هر جزء در برابر جزئی از افاعیل که در وزن با آن برابر باشد تا موزونی یا ناموزونی شعر آشکار شود، قطعه قطعه کردن، پاره پاره کردن
- تقطیع
- Hyphenation
- تقطیع
- расстановка дефисов
- تقطیع
- Silbentrennung
- تقطیع
- розділення дефісами
- تقطیع
- łącznikowanie
- تقطیع
- 连字符使用
- تقطیع
- hifenização
- تقطیع
- sillabazione
- تقطیع
- guionización
- تقطیع
- césure
- تقطیع
- koppeltekengebruik
- تقطیع
- การใส่ยัติภังค์
- تقطیع
- pemenggalan
- تقطیع
- تقطيع الكلمات
- تقطیع
- हाइफ़नेशन
- تقطیع
- הוספת מקפים
- تقطیع
- ハイフネーション
- تقطیع
- 하이픈 넣기
- تقطیع
- tireleme
- تقطیع
- kutenganisha neno kwa alama
- تقطیع
- হাইফেনেশন
- تقطیع
- حروف کی تقسیم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از بن کندن بر کندن از بیخ بر کندن قلع کردن ریشه کن ساختن، ریشه کن سازی، جمع تقلیعات
شکوفه بر آوردن
خوشه چینی، خراشیدن
لورانک ساختن لورانک تراشیدن (لورانک دبه آوندی از چرم یاچوب)
چکانش ویتاختن، بر پهلو افکندن چکانیدن، جدا کردن ماده فرار جسمی از ماده غیر فرار آن بوسیله حرارت دادن،جمع تقطیرات
ترشرویی روی در هم کشیدن روترش کردن گره به پیشانی زدن، ترشرویی، جمع تقطیبات
سرزنش کردن پیغاره سرزنش کردن ملامت کردن، سرزنش بیغاره، جمع تقریعات
شکستن
چکاندن، قطره قطره چکانیدن، در علم شیمی جدا کردن مادۀ فرّار جسمی از مادۀ غیر فرّار آن به وسیلۀ حرارت دادن. بسیاری از نوشابه های الکلی از طریق تقطیر به دست می آید
سخت ملامت کردن، سرزنش کردن، سرکوفت دادن