جدول جو
جدول جو

معنی تقصیرکار - جستجوی لغت در جدول جو

تقصیرکار
(دا)
مقصر و آنکه دارای گناه و تقصیر باشد و آنکه سهو و غفلت کرده باشد. (ناظم الاطباء). تقصیردار
لغت نامه دهخدا
تقصیرکار
آنکه تقصیر دارد: (درین کار همه تقصیرکاریم)
تصویری از تقصیرکار
تصویر تقصیرکار
فرهنگ لغت هوشیار
تقصیرکار
خطاکار، مقصر
متضاد: بی گناه، مبرا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ سَ)
گنهکار و مجرم و عاصی. (ناظم الاطباء). تقصیرکار
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع واژۀ تقصیر. تقصیرها و گناهها. (ناظم الاطباء) :... انابت مفید نباشد نه راه بازگشتن مهیا و نه عذر تقصیرات خواستن مسموع. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تقصیر کار
تصویر تقصیر کار
مانیده ویناسمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقصیرات
تصویر تقصیرات
گناهها
فرهنگ لغت هوشیار
مکانیسین، میکانیک، تعمیرگر، مرمت گر
فرهنگ واژه مترادف متضاد