- تقزیع (تَ)
موی سر، بعضی بستردن و بعضی بگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی). ستردن موی و جای جای ناسترده ماندن، آماده کردن اسب را به دوانیدن، سخت دویدن اسب، فارغ داشتن کسی را برای امری معین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، گسیل کردن رسول، تراشیدن شارب. (از اقرب الموارد)
