- تقدیری(تَ)
هر چیزی که دارای قوه غیرمحسوس و غیرمادی بود و هر چیز معنوی. (ناظم الاطباء)
معنی تقدیری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نصیب، قسمت و سرنوشتی که خداوند برای بندگان خود معین فرموده، قضا و فرمان خداوند، اندازۀ چیزی را نگه داشتن، اندیشیدن، تعیین قدر و مقدار، مقدر کردن، اندازه گرفتن
(تَ)
لغت نامه دهخدا
پیشکشی و هر چیزی که بکسی پیشکش کنند. (ناظم الاطباء). اهدایی. رجوع به تقدیم و دیگر ترکیبهای آن شود
(تَ)
لغت نامه دهخدا
منسوب به تقدیس. پاک و منزه. پاکیزه و مطهر:
جبرئیل آمد روح همه تقدیسی
کردم آبستن چون مریم بر عیسی.
منوچهری.
رجوع به تقدیس شود
جبرئیل آمد روح همه تقدیسی
کردم آبستن چون مریم بر عیسی.
منوچهری.
رجوع به تقدیس شود
گرزشی کیفر برای بزه های کوچک منسوب به تکدیر یا حبس تکدیری. حبس برای بزه های کوچک از دو تا ده روز
سرنوشت، قدر، قضا، مشیت الهی، مقدر
متضاد: تفویض، امتنان، تشویق، سپاسگزاری، ستایش، قدردانی
متضاد: توبیخ، قسمت، نصیب، طالع، بخت، مرگ، اجل، عاقبت کار، فرجام
متضاد: تفویض، امتنان، تشویق، سپاسگزاری، ستایش، قدردانی
متضاد: توبیخ، قسمت، نصیب، طالع، بخت، مرگ، اجل، عاقبت کار، فرجام
اهدایی، پیش کش، هدیه، تقدیم شده
سرنوشت
