جدول جو
جدول جو

معنی تقدیر - جستجوی لغت در جدول جو

تقدیر
نصیب، قسمت و سرنوشتی که خداوند برای بندگان خود معین فرموده، قضا و فرمان خداوند، اندازۀ چیزی را نگه داشتن، اندیشیدن، تعیین قدر و مقدار، مقدر کردن، اندازه گرفتن
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
فرهنگ فارسی عمید
تقدیر
اندازه کردن، نصیب و قسمت، قضا و فرمان خداوند، سرنوشت
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
فرهنگ لغت هوشیار
تقدیر
((تَ))
اندازه گرفتن، فرمان خدا، سرنوشت، ارج نهادن
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
فرهنگ فارسی معین
تقدیر
ارج گذاری، سرنوشت
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تقدیر
سرنوشت، قدر، قضا، مشیت الهی، مقدر
متضاد: تفویض، امتنان، تشویق، سپاسگزاری، ستایش، قدردانی
متضاد: توبیخ، قسمت، نصیب، طالع، بخت، مرگ، اجل، عاقبت کار، فرجام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تقدیر
تقديرٌ
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به عربی
تقدیر
Providence
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تقدیر
providence
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تقدیر
provvidenza
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تقدیر
خدائی انتظام
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به اردو
تقدیر
провидение
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به روسی
تقدیر
Vorsehung
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به آلمانی
تقدیر
провидіння
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تقدیر
opatrzność
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به لهستانی
تقدیر
天意
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به چینی
تقدیر
سرنوشت
دیکشنری اردو به فارسی
تقدیر
প্রকৃতির বিধান
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به بنگالی
تقدیر
providencia
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تقدیر
maono ya mungu
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تقدیر
takdir-i ilahi
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تقدیر
섭리
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به کره ای
تقدیر
天意
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تقدیر
השגחה עליונה
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به عبری
تقدیر
providência
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تقدیر
penyelenggaraan ilahi
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تقدیر
ความรอบคอบ
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به تایلندی
تقدیر
voorzienigheid
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به هلندی
تقدیر
ईश्वरीय देखरेख
تصویری از تقدیر
تصویر تقدیر
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
هر چیزی که دارای قوه غیرمحسوس و غیرمادی بود و هر چیز معنوی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
چکانش ویتاختن، بر پهلو افکندن چکانیدن، جدا کردن ماده فرار جسمی از ماده غیر فرار آن بوسیله حرارت دادن،جمع تقطیرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقعیر
تصویر تقعیر
گود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویر
تصویر تقویر
گرد بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدیر
تصویر تصدیر
نوشتن عنوان و صدر نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخدیر
تصویر تخدیر
سست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقدیم
تصویر تقدیم
پیشکش
فرهنگ واژه فارسی سره