جدول جو
جدول جو

معنی تقایل - جستجوی لغت در جدول جو

تقایل
(تَ بَرْ رُ)
باهم برانداختن بایع و مشتری بیع را. (منتهی الارب) ، (آنندراج) (ناظم الاطباء). تفاسخ بیع. (اقرب الموارد). رجوع به اقاله شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تقابل
تصویر تقابل
رو به رو شدن، برابر شدن، رو به روی هم واقع شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقاتل
تصویر تقاتل
یکدیگر را کشتن، با هم جنگ کردن، کارزار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقبیل
تصویر تقبیل
بوسیدن، بوسه زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقلیل
تصویر تقلیل
کم کردن، کاستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
اظهار میل و رغبت کردن، به طرفی یا به چیزی مایل شدن، به یک سو کج شدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ یِ)
بایع و مشتری که با هم برآرند بیع را. (آنندراج) (از منتهی الارب). براندازندۀ شرط و پیمان را از قرارداد یکدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تقابل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تسایل
تصویر تسایل
تند تازی سپاه، روانگی به هر سو ی، لورش (لور سیل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویل
تصویر تقویل
فروخواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقلیل
تصویر تقلیل
اندک کردن، اندک گردانیدن، کم قرار دادن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقتیل
تصویر تقتیل
بسیار کشی میرانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقبیل
تصویر تقبیل
بوسه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقاول
تصویر تقاول
با یکدیگر سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقاتل
تصویر تقاتل
یکدیگر را کشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقابل
تصویر تقابل
با یکدیگر هم روی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
تبختر در راه رفتن، چسبیدن، میل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزایل
تصویر تزایل
پراکنده شدن، جدائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخایل
تصویر تخایل
تکبر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقابل
تصویر تقابل
((تَ بُ))
برابر شدن، رو به روی هم واقع شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقاتل
تصویر تقاتل
((تَ تُ))
یکدیگر را کشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقبیل
تصویر تقبیل
((تَ))
بوسه زدن، بوسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقلیل
تصویر تقلیل
((تَ))
کاهش دادن، کاستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
((تَ یُ))
اظهار میل و رغبت کردن، به سوی چیزی کج شدن، گرایش، میل، عاطفه، احساس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقابل
تصویر تقابل
برهم کنش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقلیل
تصویر تقلیل
کاهش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
گرایش، دلبستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
Inclination, Proclivity, Willingness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
склонность , склонность , готовность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
Neigung, Bereitschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
нахил , схильність , готовність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
skłonność, chęć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
倾向 , 意愿
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
inclinação, propensão, disposição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
inclinazione, propensione, disponibilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
inclinación, proclividad, disposición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی