جدول جو
جدول جو

معنی تقاتل - جستجوی لغت در جدول جو

تقاتل
یکدیگر را کشتن
تصویری از تقاتل
تصویر تقاتل
فرهنگ لغت هوشیار
تقاتل
یکدیگر را کشتن، با هم جنگ کردن، کارزار کردن
تصویری از تقاتل
تصویر تقاتل
فرهنگ فارسی عمید
تقاتل
((تَ تُ))
یکدیگر را کشتن
تصویری از تقاتل
تصویر تقاتل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متقاتل
تصویر متقاتل
کارزار کننده در کشمکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقابل
تصویر تقابل
برهم کنش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخاتل
تصویر تخاتل
یکدیگر را فریفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقاول
تصویر تقاول
با یکدیگر سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقابل
تصویر تقابل
با یکدیگر هم روی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاتل
تصویر تلاتل
فربه نازک اندام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاتل
تصویر مقاتل
کشتار کننده، کارزار کننده، جنگجو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقاتل
تصویر مقاتل
مقتل ها، جاهایی که کسی در آن کشته شده، جاهای کشتن، جمع واژۀ مقتل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقابل
تصویر تقابل
رو به رو شدن، برابر شدن، رو به روی هم واقع شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقاتل
تصویر مقاتل
مقاتله و کارزار کننده، با هم کارزار کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقابل
تصویر تقابل
((تَ بُ))
برابر شدن، رو به روی هم واقع شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاتل
تصویر مقاتل
((مُ تِ))
جنگجو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاتل
تصویر قاتل
آدمکش، آدم کش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقال
تصویر تقال
کم شمری، بر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاتل
تصویر قاتل
کسی که دیگری را بکشد، کشنده
فرهنگ فارسی عمید
کسی که انسان یا حیوان را بکشد و جانداری را بی جان نماید، قتل کننده، آدمکش، خونخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاتل
تصویر قاتل
((تِ))
کشنده
فرهنگ فارسی معین