جدول جو
جدول جو

معنی تفؤل - جستجوی لغت در جدول جو

تفؤل
(تَ)
فال گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خلاف تطیر. (از اقرب الموارد). فال نیک گرفتن و این مقابل تطیر است و با لفظ کردن به صلۀ بر مستعمل. (آنندراج). فال نیک زدن. و شگون نیک گرفتن. (غیاث اللغات). رجوع به تفاؤل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ ءُ)
ج فأل، شگون. ضد طیره. (منتهی الارب). جمع واژۀ فأل، بمعنی سخن خوش و نیکو. (از اقرب الموارد). فؤول. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فأل و فؤول شود، ضعیف رای و عقل، یا تکلف کننده در مدح خود به چیزی که نداشته باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ضعیف رای و عقل و همچنین مأفون. (آنندراج). در مثل گویند: ان الرقین یغطی افن الافین، یعنی درم می پوشد سفاهت سفیه را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَءْ)
اختر نیک گرفتن. (زوزنی). فال گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فال نیک زدن، خلاف تطیر. (از اقرب الموارد). فال و شگون و فال نیک. (ناظم الاطباء) : تفألوا بالخیر تجدوه، فال نیکو زنید تا نیکیتان پیش آید. (از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 549). رجوع به تفؤل شود
لغت نامه دهخدا
(تَ ءَرْ رُ)
فال گرفتن بچیزی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). فال نیک گرفتن. (آنندراج). خلاف تطیر. (از اقرب الموارد). تفاءل. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاءل و تفؤل شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پر گشتن دهان شتر از گیاه سبز. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
سوخته شدن و افروخته گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تحرق و توقد آتش. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
فال نیک گرفتن. فال نیک زدن:
عشق بر کشتن عشاق تفؤل میکرد
اول قرعه که زد بر من بدنام آمد.
جمال الدین سلمان (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تفول
تصویر تفول
فال گرفتن، فال نیک زدن
فرهنگ لغت هوشیار