فال گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خلاف تطیر. (از اقرب الموارد). فال نیک گرفتن و این مقابل تطیر است و با لفظ کردن به صلۀ بر مستعمل. (آنندراج). فال نیک زدن. و شگون نیک گرفتن. (غیاث اللغات). رجوع به تفاؤل شود
فال گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خلاف تطیر. (از اقرب الموارد). فال نیک گرفتن و این مقابل تطیر است و با لفظ کردن به صلۀ بر مستعمل. (آنندراج). فال نیک زدن. و شگون نیک گرفتن. (غیاث اللغات). رجوع به تفاؤل شود
ج فأل، شگون. ضد طیره. (منتهی الارب). جمع واژۀ فأل، بمعنی سخن خوش و نیکو. (از اقرب الموارد). فؤول. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فأل و فؤول شود، ضعیف رای و عقل، یا تکلف کننده در مدح خود به چیزی که نداشته باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ضعیف رای و عقل و همچنین مأفون. (آنندراج). در مثل گویند: ان الرقین یغطی افن الافین، یعنی درم می پوشد سفاهت سفیه را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
ج ِفَأل، شگون. ضد طیره. (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ فأل، بمعنی سخن خوش و نیکو. (از اقرب الموارد). فؤول. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فأل و فؤول شود، ضعیف رای و عقل، یا تکلف کننده در مدح خود به چیزی که نداشته باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ضعیف رای و عقل و همچنین مأفون. (آنندراج). در مثل گویند: ان الرقین یغطی افن الافین، یعنی درم می پوشد سفاهت سفیه را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)