جدول جو
جدول جو

معنی تفریه - جستجوی لغت در جدول جو

تفریه
کفانیدن
تصویری از تفریه
تصویر تفریه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفریق
تصویر تفریق
پراکنش، کاهش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تفریح
تصویر تفریح
لشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تفرقه
تصویر تفرقه
دوگانگی، دودستگی، پراکندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حفریه
تصویر حفریه
مونی حفری، جمع حفریات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تذریه
تصویر تذریه
باد دادن خرمن، باد دادن خاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفیه
تصویر ترفیه
رفاهیت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطریه
تصویر تطریه
تر و تازه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریه
تصویر تعریه
برهنه گرداندن برهنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریح
تصویر تفریح
شاد کردن، خوشی و عیش و تماشا و تفرج و گشت و بازی
فرهنگ لغت هوشیار
اندوه وابردن، از دشواری و غم بیرون آوردن، خواوند دور کردن غم را از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرقه
تصویر تفرقه
پراکنده کردن، جدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفدیه
تصویر تفدیه
خونبها دادن برای خلاص خود وجه یا مالی دادن فدیه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفجیه
تصویر تفجیه
برهنه کردن، گشادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفقیه
تصویر تفقیه
آگاه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفصیه
تصویر تفصیه
رهاندن از تنگی رهاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریق
تصویر تفریق
پراکنده کردن، جدا جدا کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریغ
تصویر تفریغ
ریختن خون، فارغ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریع
تصویر تفریع
به بالا بر شدن، به نشیت فرو شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریط
تصویر تفریط
ضایع کردن، کمی کردن در کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریض
تصویر تفریض
رخنه نمودن، جدا جدا کردن، قطع کردن بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریش
تصویر تفریش
بوباندن (بوب فرش)، گستردن
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی کردن واژگان بیگانه را به روش فارسی دگرکردن و آرشی جز آرش آن ها نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرید
تصویر تفرید
فقیه شدن، دانا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریخ
تصویر تفریخ
نو گیاه بر آمدن از ریشه درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکریه
تصویر تکریه
هم آوای تفعیل زشت دانی، زشت خوانی
فرهنگ لغت هوشیار
بمعنی استعمال لفظی که آن دو معنی باشد، یکی نزدیک و دیگری دور و منظور معنی دور باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبریه
تصویر تبریه
بیزار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تهی گرایان پوچگرایان گروهی از رویگردانان (خوارج) که تا زمان فرمانروایی امویان بر جای بودند، پشه خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریح
تصویر تفریح
شادمانی کردن، شادمانی و خوشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفریغ
تصویر تفریغ
فارغ کردن، فارغ ساختن، خالی کردن ظرف
تفریغ حساب: واریز کردن حساب و فارغ شدن از آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفریع
تصویر تفریع
برآمدن، سربلند ساختن، پراکندن، از هم جدا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفرقه
تصویر تفرقه
جدا کردن، جدایی انداختن، پراکنده ساختن، پراکندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترفیه
تصویر ترفیه
در رفاه و آسایش قرار دادن، آسوده و تن آسان کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفریق
تصویر تفریق
کم کردن عدد کوچک تر (مفروق) از عدد بزرگ تر (مفروقٌ منه)، در ادبیات در فن بدیع جدا کردن دو موصوف از یکدیگر و دربارۀ هر کدام حکمی کردن، برای مثال من نگویم به ابر مانندی / که نکو ناید از خردمندی ی او همی گرید و همی بارد / تو همی بخشی و همی خندی پراکنده کردن، جدا شدن چیزی از چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید