جدول جو
جدول جو

معنی تغییر - جستجوی لغت در جدول جو

تغییر
از حالی به حالی برگردانیدن، دگرگون کردن، دگرگون شدن، از حالی به حالی دیگر درآمدن
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
فرهنگ فارسی عمید
تغییر
(تَ ءَثْ ثُ)
از حال بگردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). از حال بگشتن. (دهار). از حالی به حالی برگردانیدن و گردانیدن و دیگرگون کردن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). از حال خود گردانیدن و با لفظ کردن و دادن مستعمل. (آنندراج). هو احداث شی ٔ لم یکن قبله. (تعریفات جرجانی). دگرگونی و تبدیل و تعویض و تحویل و انتقال و انقلاب. (ناظم الاطباء) : و هر چند این همه بود نام ولیعهدی از ما برنداشت و آنرا تغییر و تبدیلی ندید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 214) ، نزد بلغا آن است که شاعر لفظ را از صورتی که دارد بصورتی دیگر گرداند تا وزن بیت یا قافیه درست گردد. چنانکه ابوشکور جهت قافیه در این بیت نیلوفر را به نیلوفل تغییر داده است:
آب انگور و آب نیلوفل
مر مرا از عبیر و مشک بدل.
و این از عیوب است. اما اگر اشارتی بدان تغییررود از عیب دور گردد و به لطافت نزدیک شود. مثاله:
برو، از معرفتهای پر ازریو
سر ما را مکن ای شیخ کالیو
غلط کردم در این معنی که گفتم
زنخدان نگار خویش را سیو.
سیب را سیو گفته و با کالیو قافیه ساخته. (از مجمعالصنایع از کشاف اصطلاحات الفنون).
- تغییر بالین، گردانیدن بالین از طرفی بطرفی. (آنندراج) :
جلوۀ برق است در میخانه هشیاری مرا
از پی تغییر بالین است بیداری مرا.
صائب (از آنندراج).
- تغییر حالت، برگشتن از حالت. (ناظم الاطباء).
- تغییر شکل، دگرگونی شکل.
- تغییر لباس،عوض کردن لباس.
- تغییر مکان، جای بجای شدن. از خانه یا جایی ب خانه دیگر رفتن. عوض کردن محل سکونت و اقامت:
نه زین دیار ز اهل دیار دلگیرم
نه از تعصب دین میکنم مکان تغییر.
سنجر کاشی (از آنندراج).
- امثال:
تغییر اسم تغییر مسمی ندهد. نظیر
سه نگردد بریشم ار او را
پرنیان خوانی و حریر و پرند.
هاتف (از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 548)
لغت نامه دهخدا
تغییر
از حال بگردانیدن، دگرگونی و تعویض و تحویل و انتقال و انقلاب
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
فرهنگ لغت هوشیار
تغییر
((تَ))
دیگرگون ساختن، گردش، دگرگونی
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
فرهنگ فارسی معین
تغییر
دگرگونی، دگرش، دگردیسی
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
فرهنگ واژه فارسی سره
تغییر
استحاله، انقلاب، تبدل، تبدیل، تحول، تطور، تعویض، دگرگونی، مسخ
متضاد: تثبیت، عدول، برگشت، عقب گرد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تغییر
يتغيّر
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به عربی
تغییر
Alteration, Transformation, Variation
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تغییر
altération, transformation, variation
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تغییر
পরিবর্তন , রূপান্তর , পরিবর্তন
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به بنگالی
تغییر
تبدیلی , تبدیلی
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به اردو
تغییر
değişiklik, dönüşüm, değişim
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تغییر
mabadiliko
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تغییر
परिवर्तन
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به هندی
تغییر
변경 , 변환 , 변화
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به کره ای
تغییر
変更 , 変革 , 変化
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تغییر
שינוי , שִׁנוּי צוּרָה , שִׁנוּי
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به عبری
تغییر
perubahan, transformasi, variasi
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تغییر
การเปลี่ยนแปลง , การเปลี่ยนแปลง , การเปลี่ยนแปลง
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به تایلندی
تغییر
wijziging, transformatie, variatie
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به هلندی
تغییر
alteración, transformación, variación
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تغییر
alterazione, trasformazione, variazione
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تغییر
alteração, transformação, variação
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تغییر
改变 , 转变 , 变化
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به چینی
تغییر
zmiana, transformacja
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به لهستانی
تغییر
зміна , трансформація
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تغییر
Änderung, Transformation, Variation
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به آلمانی
تغییر
изменение , преобразование
تصویری از تغییر
تصویر تغییر
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تغییری
تصویر تغییری
Mercurial, Mutative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تغییری
تصویر تغییری
непостоянный , мутирующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تغییری
تصویر تغییری
launisch, mutierend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تغییری
تصویر تغییری
мінливий , мутуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تغییری
تصویر تغییری
zmienny, mutujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تغییری
تصویر تغییری
反复无常的 , 变异的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تغییری
تصویر تغییری
mercurial, mutativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی