جدول جو
جدول جو

معنی تغیهق - جستجوی لغت در جدول جو

تغیهق
(تَءْ یَ)
سست گردیدن چشم از تاریکی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ ءَثْ ثُ)
تباه کردن مال را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تباه کردن. (آنندراج) ، خیره کردن بینائی کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج) ، مختلطرای گردیدن و ثابت نماندن بر چیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
فراخی کردن در سخن و پر گردانیدن دهن را بسخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). توسع و تنطع در سخن. (از اقرب الموارد) ، تفحم و تفتح. یقال: یتفیهق علینا بمال غیره. (اقرب الموارد) ، تبختر در رفتار. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَءْ)
تاریک شدن چشم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غیهق
تصویر غیهق
شادمانی، دیوانگی، شتر دراز بالا
فرهنگ لغت هوشیار