به چیرگی تمام دست یافتن به چیزی: تغلب علیه، ای استولی علیه قهراً. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به قهر استیلا یافتن بر بلادی. (از اقرب الموارد). غلبه کردن و چیره شدن. (غیاث اللغات). زیردستی و چیرگی و استیلای بقهر. (ناظم الاطباء) : افراسیاب عمر دراز و ملک بسیار داشت اما مملکت ایران بعد از منوچهر دوازده سال داشت بتغلب. و چندانکه توانست در عراق و بابل و قهستان خرابی میکرد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 38). از فرایض احکام جهانداری آنست که به تلافی خللها پیش از.... تغلب دشمن مبادرت نموده شود. (کلیله و دمنه). از کثرت تحکم و تغلب در حل و عقد و امر و نهی با لشکر دیلم سخن میراند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 373). کسی را بر او قوت تغلب نابوده. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 410). در تغزز و تغلب بسته شد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 439)
به چیرگی تمام دست یافتن به چیزی: تغلب علیه، ای استولی علیه قهراً. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به قهر استیلا یافتن بر بلادی. (از اقرب الموارد). غلبه کردن و چیره شدن. (غیاث اللغات). زیردستی و چیرگی و استیلای بقهر. (ناظم الاطباء) : افراسیاب عمر دراز و ملک بسیار داشت اما مملکت ایران بعد از منوچهر دوازده سال داشت بتغلب. و چندانکه توانست در عراق و بابل و قهستان خرابی میکرد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 38). از فرایض احکام جهانداری آنست که به تلافی خللها پیش از.... تغلب دشمن مبادرت نموده شود. (کلیله و دمنه). از کثرت تحکم و تغلب در حل و عقد و امر و نهی با لشکر دیلم سخن میراند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 373). کسی را بر او قوت تغلب نابوده. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 410). در تغزز و تغلب بسته شد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 439)
احمد مکنی به ابوالعباس از اعاظم علما و پرهیزکاران و امام کوفه بود. در سال 290هجری قمری در بغداد درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی) ابن وائل بن قاسط. (از منتهی الارب). و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 162 و الحلل السندسیه ج 1 ص 294 و المعرب جوالیقی ص 124 شود
احمد مکنی به ابوالعباس از اعاظم علما و پرهیزکاران و امام کوفه بود. در سال 290هجری قمری در بغداد درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی) ابن وائل بن قاسط. (از منتهی الارب). و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 162 و الحلل السندسیه ج 1 ص 294 و المعرب جوالیقی ص 124 شود
نسبت به قبیلۀ تغلب. (منتهی الارب). منسوب به قبیلۀتغلب. (ناظم الاطباء). تغلبی جهت استیحاش از دو کسره با یای نسبت و گاهی بکسر هم آید. (منتهی الارب). منسوب است به تغلب که قبیلۀ معروفی است. (سمعانی)
نسبت به قبیلۀ تغلب. (منتهی الارب). منسوب به قبیلۀتغلب. (ناظم الاطباء). تَغلَبی جهت استیحاش از دو کسره با یای نسبت و گاهی بکسر هم آید. (منتهی الارب). منسوب است به تغلب که قبیلۀ معروفی است. (سمعانی)
ابراهیم بن حمدان. یکی از امرای دوران المقتدر عباسی در دیار ربیعه ولایت یافت ولی این امر چندان دوام نداشت چه بزودی درگذشت. (308 هجری قمری / 920 میلادی) وی مردی شجاع و نیکوسیرت بود. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 12) حافظ ابویاسر عمار بن رجاء التغلبی استرابادی که در سال 267 ه. ق. در گرگان درگذشت. او راست: المسند فی الحدیث. (از اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 779) محمد بن الحارث. از اطرافیان فتح بن خاقان و کتاب اخلاق الملوک از اوست. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
ابراهیم بن حمدان. یکی از امرای دوران المقتدر عباسی در دیار ربیعه ولایت یافت ولی این امر چندان دوام نداشت چه بزودی درگذشت. (308 هجری قمری / 920 میلادی) وی مردی شجاع و نیکوسیرت بود. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 12) حافظ ابویاسر عمار بن رجاء التغلبی استرابادی که در سال 267 هَ. ق. در گرگان درگذشت. او راست: المسند فی الحدیث. (از اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 779) محمد بن الحارث. از اطرافیان فتح بن خاقان و کتاب اخلاق الملوک از اوست. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
به چیرگی تمام دست یابنده بر چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مستولی و زبردست و قادر. (ناظم الاطباء) : فرق میان پادشاهان مؤید و موفق و میان خارجی متغلب آن است که پادشاهان چون دادگر و نیکوکردار و نیکوسیرت...باشند... گماشته به حق باید دانست و متغلبان را که ستمکار و بدکردار باشند خارجی باید گفت. (تاریخ بیهقی ادیب ص 93). چون از آن فارغ گشت سوی ری و جبال باید کشید تا آن بقاع نیز از متغلبان صافی شود. (تاریخ بیهقی). مقام ما درین ثغور دراز کشید و متغلبان دست درازی از حد ببردند و به طاقت رسیدیم. (فارسنامه ابن البلخی ص 66). بغراجق از سلطان دستوری خواست که ولایت خویش از دست متغلب بیرون کند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 طهران ص 342). و بیضۀ حوزۀ ممالک را از تصرف متغلبان جایر و ظلم متعدیان... (رشیدی). و رجوع به تغلب شود
به چیرگی تمام دست یابنده بر چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مستولی و زبردست و قادر. (ناظم الاطباء) : فرق میان پادشاهان مؤید و موفق و میان خارجی متغلب آن است که پادشاهان چون دادگر و نیکوکردار و نیکوسیرت...باشند... گماشته به حق باید دانست و متغلبان را که ستمکار و بدکردار باشند خارجی باید گفت. (تاریخ بیهقی ادیب ص 93). چون از آن فارغ گشت سوی ری و جبال باید کشید تا آن بقاع نیز از متغلبان صافی شود. (تاریخ بیهقی). مقام ما درین ثغور دراز کشید و متغلبان دست درازی از حد ببردند و به طاقت رسیدیم. (فارسنامه ابن البلخی ص 66). بغراجق از سلطان دستوری خواست که ولایت خویش از دست متغلب بیرون کند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 طهران ص 342). و بیضۀ حوزۀ ممالک را از تصرف متغلبان جایر و ظلم متعدیان... (رشیدی). و رجوع به تغلب شود