- تغلب
- غلبه کردن و چیره شدن
معنی تغلب - جستجوی لغت در جدول جو
- تغلب
- غالب شدن، چیره شدن و دست یافتن به چیزی، پیروزی یافتن، چیرگی
- تغلب ((تَ غَ لُّ))
- پیروز شدن، غالب شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه به زور چیزی را در اختیار خود درآورد، متجاوز
به چیرگی تمام دست یابنده بر چیزی
دغل کاری، دغلی، نیرنگ
بیشتر
غالبتر چیره تر، بیشتر
روانش روانیدن اشک از چشم یا آب از دهان
پیاپی جستن یا جستن
سوکجامه پوشیدن
سختی کردن، محکم شدن
تصرف در کارها به خواهش خود، دست انداختن در امور بخواست خود
نهان شدن
غلبه دادن
ترکی سردار، نام یکی از شاهان ترک
نیام یابی (نیام غلاف)
نافرمانی
مجبور شدن
از وطن دور شدن
کره گور خر
گرد آمدن بر کسی
چیره گردانیدن، چیره ساختن، غلبه دادن
دوری گزیدن، دور رفتن، از وطن دور شدن
غالب تر، چیره تر، بیشتر، بیشتر اوقات
در کاری به سود خود و زیان دیگری تصرف کردن، نادرستی و دغلی، برگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن
پیاپی جستن، برای به دست آوردن چیزی بازحمت در جستجوی آن برآمدن