معنی تغفر - جستجوی لغت در جدول جو

تغفر

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توفر — تصویر توفر

بسیار شدن، نگه داشتن حرمت کسی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تغار — تصویر تغار

ظرف سفالی بزرگ که در آن ماست می ریزند، ظرفی که آرد گندم یا جو را در آن خمیر کنند، لاوک، کنایه از آذوغه
ممرز، درختی جنگلی که از چوب آن در صنعت و از میوۀ آن برای تهیۀ روغن استفاده می شود، تغر، مرز، جلم

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تغیر — تصویر تغیر

از حال خود برگشتن و حالت دیگر به خود گرفتن، دگرگون شدن، با تندی و خشم سخن گفتن، خشم کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مغفر — تصویر مغفر

زرهی که زیر کلاه خود بر سر می گذاشته اند، کلاه خود

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

بیزاری جستن، نفرت و کراهت داشتن، بیزار بودن، رمیدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تسفر — تصویر تسفر

به سفر رفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تافر — تصویر تافر

چرکین

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مغفر — تصویر مغفر

خود، زیر خودی زرهی که زیر کلاهخود بر سر میگذاشته اند، کلاهخود: (فکندم کلاه گلین از سرش چنان کز سر غازیی مغفری) (منوچهری. د. 117)، جمع مغافر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غتفر — تصویر غتفر

جاهل نادان، گول کم فهم

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقفر — تصویر تقفر

دنبال روی بر ناک نهادن (حنا)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اغفر — تصویر اغفر

پوشاننده تر، ریمناک تر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تحفر — تصویر تحفر

شرم داشتن

فرهنگ لغت هوشیار

شرمداشت، زینهاری گشتن به زینهار رفتن بدرهه خواستن (بدرهه بدرقه)، نگهبان شدن، نگاهبانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دغفر — تصویر دغفر

شیر دژوان (دژوان غلیظ)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

نفرت و انزجار و رنجش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از توفر — تصویر توفر

نگاهداشتن حرمت کسی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تغار — تصویر تغار

طرف سفالی بزرگی که در آن ماست می ریزند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تغسر — تصویر تغسر

در همی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تغفل — تصویر تغفل

غفلت ورزیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تغیر — تصویر تغیر

برگردیدن از حال خود

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعفر — تصویر تعفر

در خاک غلتیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مغفر — تصویر مغفر

((مِ فَ))

خود، کلاه آهنین، جمع مغافر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از توفر — تصویر توفر

((تَ وَ فُّ))

احترام گذاشتن، حرمت نگاه داشتن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تغیر — تصویر تغیر

((تَ غَ یُّ))

دگرگون شدن، برآشفتن، گردش، پرخاش

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تغار — تصویر تغار

((تَ))

ظرف سفالی بزرگ که در آن ماست ریزند، ظرفی گلین که در آن آرد گندم و جو را خمیر کنند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

((تَ نَ فُّ))

نفرت داشتن، رمیدن، بیزار بودن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

بیزاری، کینه

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

Repulsiveness

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

отвращение

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

Abscheu

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

огиду

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

odraza

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

排斥

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

repulsão

دیکشنری فارسی به پرتغالی