جدول جو
جدول جو

معنی تغطغط - جستجوی لغت در جدول جو

تغطغط
(بَ هَْ یْ)
جوشیدن موج دریا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پراکنده گردیدن چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تبدد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ غَ غِ)
دریای موج زن. (آنندراج). دریای طوفانی شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خشمناک. (ناظم الاطباء). و رجوع به تغطغط شود
لغت نامه دهخدا
(بَی ی)
جوشیدن دیگ و خروش آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، خروش موج و اضطراب آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بانگ کردن با گرفتگی گلو. (زوزنی). آواز که در آن گرفتگی باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بانگ شادمانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، پراکنده گردیدن چیزی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غُ غُ)
مادۀ بچه. ج، غطاغط. (منتهی الارب) (آنندراج). السخال الاناث، بره و بزغالۀ نوزادۀ ماده. (قطر المحیط) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غطغط
تصویر غطغط
ماده بچه، میش گوسفند ماده
فرهنگ لغت هوشیار