جدول جو
جدول جو

معنی تغضغض - جستجوی لغت در جدول جو

تغضغض(بَ)
کم گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کم کردن آب. (تاج المصادر بیهقی). کم کردن و کم گردیدن آب و جز آن مات فلان ببطنته لم یتغضغض منها شی ٔ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ غَ غِ)
کم گردنده. (آنندراج). کم شده و نقصان یافته. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغضغض شود
لغت نامه دهخدا
(بَ هََ)
چیز تازه خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، با ناز و نعمت گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، نقصان و خواری رسیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
یک نوع از خرمای شیرین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا