جدول جو
جدول جو

معنی تغزیه - جستجوی لغت در جدول جو

تغزیه(بَ / بَ هََ)
برانگیختن بر کارزاردشمن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
غذا دادن، خوراک دادن، غذا جذب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعزیه
تصویر تعزیه
روضه خوانی، عزاداری و برپا داشتن مجلس عزا برای هر یک از امامان، مخصوصاً امام حسین، نمایشی با کلام منظوم یا آهنگین که مصائب ائمه به ویژه امام حسین را به تصویر می کشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
جزء جزء کردن چیزی، اجزای جسمی را از هم جدا کردن، در علم شیمی جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده، آنالیز، در دستور زبان علوم ادبی جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنزیه
تصویر تنزیه
کسی را از عیب و آلایش دور کردن، پاک و بی آلایش دانستن، دور داشتن خود از عیب و آلایش و بدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعزیه
تصویر تعزیه
سوگواری و عزاداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغویه
تصویر تغویه
گمراهاندن گمراه کردن، دفزکاندن شیر را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغنیه
تصویر تغنیه
آواز خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغطیه
تصویر تغطیه
فرو پوشاندن پوشیده کردن پوشیدن مستور داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغشیه
تصویر تغشیه
جامه پوشاندن، در پوست نهادن، فرو گرفتن، گاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
غذا دادن، خورش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنزیه
تصویر تنزیه
دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
جز جز کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعزیه
تصویر تعزیه
((تَ یِ))
عزاداری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغطیه
تصویر تغطیه
((تَ یِ یا یَ))
پوشیدن، مستور داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغنیه
تصویر تغنیه
((تَ یِ))
آواز خواندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
((تَ یِ))
خورانیدن، غذا دادن، خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
((تَ یِ))
جزء جزء کردن چیزی، پاره های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن، تحلیل مفردات عبارت ها و جمله ها طبق قواعد صرف، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن ها (دستور)، تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنزیه
تصویر تنزیه
((تَ))
کسی را از عیب و آلودگی دور کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
خوراک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
پاره پارگی، موشکافی، بند بند کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعزیه
تصویر تعزیه
سوگیاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
Nutrition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
Decomposition, Disintegration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
odżywianie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
营养
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
分解 , 解体
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
rozkład, dezintegracja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
Zersetzung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
харчування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
розкладання , розпад
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
Ernährung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
питание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
разложение , распад
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrição
دیکشنری فارسی به پرتغالی