جدول جو
جدول جو

معنی تغالی - جستجوی لغت در جدول جو

تغالی
(بَ لَ)
گوالیدن گیاه و بلند و درهم پیچیدن آن و انبوه شدن وی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بلند شدن گیاه و بزرگ و درهم پیچیده شدن درخت. (از اقرب الموارد) ، رفتن گوشت و نزار گردیدن ناقه و جز آن، یقال: تغالی لحم الناقه، ای ذهب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رفتن گوشت ناقه، یقال: تغالی الوبر عن الناقه و اللحم اذا تحسر. (از اقرب الموارد) ، گران شدن نرخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شتافتن چارپا در رفتار. (از اقرب الموارد) ، با هم نبرد کردن در دوراندازی تیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
تغالی
میشی که هنوز نزاییده است، گوسفند شش ماهه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعالی
تصویر تعالی
برتر است مثلاً اللّه تعالی، حق تعالی، ایزدتعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
بلند شدن، برتر شدن، بلندپایه شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توالی
تصویر توالی
پیاپی رسیدن، یکی پس از دیگری آمدن، پی در پی بودن، پشت سر هم قرار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ)
از ’غ ل و’، گوشت ناقه که نزار گردد و رود. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گوشت لاغر و نزارشده. (ناظم الاطباء) ، گیاه بلند و گوالیده و درهم و انبوه شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، نرخ گران شده، حریف در تیراندازی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغالی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
بلند شدن، برتر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغاوی
تصویر تغاوی
بیراهگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغانی
تصویر تغانی
بی نیازی از هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغابی
تصویر تغابی
فرو گذاشت فرناسیدن (فرناس غافل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توالی
تصویر توالی
پیاپی شدن، تتابع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبالی
تصویر تبالی
آزمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجالی
تصویر تجالی
هویدا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتالی
تصویر تتالی
آمدن سواران پی در پی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغالی
تصویر شغالی
نوعی از انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغالی
تصویر شغالی
((شَ))
نوعی از انگور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توالی
تصویر توالی
((تَ))
پیاپی رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
((تَ))
بلند پایه گردیدن، بلندی، برتری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
والایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
Exaltation, Transcendence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
exaltation, transcendance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
הרמה , הִתעַלוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
उत्कर्ष , उत्कृष्टता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
pemuliaan, transendensi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
การยกย่อง , การอยู่เหนือ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
verhevenheid, transcendentie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
exaltação, transcendência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
exaltación, trascendencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
esaltazione, trascendenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
崇高 , 超越
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
wywyższenie, transcendencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
піднесення , трансцендентність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
Erhebung, Transzendenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
возвышение , превосходство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
崇拝 , 超越
دیکشنری فارسی به ژاپنی