جدول جو
جدول جو

معنی تغاطس - جستجوی لغت در جدول جو

تغاطس
(بَ)
غفلت ورزیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تغافل. (اقرب الموارد). همدیگر را در آب فروبردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تماقل درآب. (از اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ طِ)
غفلت ورزنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). غافل و بی فکر و بی خیال. (ناظم الاطباء) ، مشغول به غوطه وری همدیگر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغاطس شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
یکدیگر را در آب فروبردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ قَ عَ)
غفلت ورزیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خویشتن را کور ساختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تعامی. (اقرب الموارد). و رجوع به تعامی شود
لغت نامه دهخدا
(بَ ثَ رَ)
بتکلف عطسه دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَبْ بُ)
موافقت کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تواطح. (اقرب الموارد) ، بلند شدن موج و طپانچه زدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تلاطم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تلاطم موج. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بَ لَ)
همدیگر را در آب فروبردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تماقل. تغامس. (اقرب الموارد). و رجوع به این دو کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(طِ)
غاطش. مظلم. تاریک: لیل غاطس، غاطس عن الوجود، بی معرفت. بی اطلاع. (دزی ج 2 ص 217)
لغت نامه دهخدا