- تعویر
- آگندن چشمه آگندن چاه
معنی تعویر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جا به جایی، جایگزینی، جابجایی
بازسازی
گزارش
نگاره
نیرنگ، فریب
ضعیف و منکر شدن
گرده کردن، پرهونیدن (دایره پرهون)، پرهون ساختن، پرهونش چرخش -1 گرد کردن گرد ساختن دایره درست کردن، دور دادن، گردی، جمع تدویرات
بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار
آک جویی از هم (آک عیب) هم نکویی نکوهش یکدیگر
شرماندن شرمنده کردن، دلهره دادن، نماردن (نمار اشاره) اشاره کردن، شرمنده ساختن شرمنده کردن، شرمساری شرمزدگی، شور و اضطراب آشوب، جمع تشویرات
بیاراستن، تزئین دروغ، فریب و مکر و دروغ و دوروئی
دستنبد پوشیدن
نقش کردن و رسم نمودن صورت و شکل
گرد بریدن
خالی کردن و ضایع و مهمل گذاشتن چیزیرا، متوقف کردن کاری و عملی
پشخودن
تنگ گرفتن
نکوهیدن، ملامت کردن
بهانه ساختن
مرمت کردن شکسته را، آباد کردن، قابل سکنی کردن جا و منزل
از پای در آوردن
به خاک آلودن، به خاک سپردن، در خاک غلتاندن، بر زمین زدن، پستان آلودن تا کودک از شیر خواری باز ایستد، سپید گرایی، بخاک مالیدنخاک آلود کردن در خاک مالیدن، خاک مالی، جمع تعفیرات
سرزنش کردن
یاری نمودن
اعتماد و تکیه کردن
باز داشتن و مشغول کردن
عوض دادن
ملتجی گردانیدن، پناه آوردن
کج کردن
پیچیدن دستار بر سر، کالا بر هم نهادن، بستن کالا و سوره هشتاد و یکم از قرآن کریم
روشن کردن، روشن شدن
بحث کردن از علم قرآن
روشن کردن، درخشان کردن
دشوار ساختن، تنگ گرفتن، خلاف ورزیدن