جدول جو
جدول جو

معنی تعهددار - جستجوی لغت در جدول جو

تعهددار(اَ لَ)
اجاره دار و دارندۀ شرط و عهد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ته دار
تصویر ته دار
آنچه دارای عمق و گودی باشد مانند بشقاب یا ظرف دیگر، آنچه دارای پایه باشد مانند جام و پیاله
داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته، تاغوت، تا، ته، تی، تادار، تادانه، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
مالک و خداوند ملک و زمین دار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دُ شُ دِ بَ)
درخت ساقه دار. (ناظم الاطباء). تناور. آنکه اندامی بزرگ دارد از انسان و حیوان و گیاه
لغت نامه دهخدا
پایه دار، مانند جام و جز آن، کم عمق. (ناظم الاطباء). رجوع به ته و ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(تَهْ)
نامی است که در رودبار به درخت داغداغان دهند. رجوع به داغداغان شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَ زَکْ کُ)
جوشیدن شراب. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، هدرالحمام هدراً و هدیراً و تهداراً، بانگ کردن کبوتر. (منتهی الارب). رجوع به هدر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تنه دار
تصویر تنه دار
تناور، درخت ساقه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعهدات
تصویر تعهدات
پشن ها تیم ها جمع تعهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهدار
تصویر تهدار
جوشش جوشیدن می
فرهنگ لغت هوشیار
جوراب پرنقش و نگار
فرهنگ گویش مازندرانی