جدول جو
جدول جو

معنی تعمیرگاه - جستجوی لغت در جدول جو

تعمیرگاه
(تَ)
محل مرمت. جایی که اشیاء شکسته چون ماشین و جز آن را که دارای نقصی شوند، اصلاح و مرمت نمایند: تعمیرگاه اتومبیل
لغت نامه دهخدا
تعمیرگاه
گاراژ، مکانیکی، کارگاه تعمیرات
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شعبه ای از ادارۀ بهداری شهرداری است که بیماران فقیر را در آن معالجه نموده رایگان دارو میدهند، فرهنگستان ایران این کلمه را بجای پست امدادی پذیرفته است، رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود
لغت نامه دهخدا
بخشی از اداره شهری که در آن بیماران تهیدست را مداوا کنندپست امدادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعمیرات
تصویر تعمیرات
جمع تعمیر
فرهنگ لغت هوشیار
مکانیسین، میکانیک، تعمیرگر، مرمت گر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ساخت، ساخت و سازها
دیکشنری اردو به فارسی