جدول جو
جدول جو

معنی تعلوط - جستجوی لغت در جدول جو

تعلوط
(بَ کَ رَ)
آویختن و به خود چفسانیدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَعْیْ)
گشادن علاط از گردن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، داغ کردن بر گردن شتر. (زوزنی). بسیار داغ کردن بر پهنای گردن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به بدی یاد کردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ لَوْ وَ)
داغ کردن گاه بر گردن شتر. (منتهی الارب). جای داغ بر گردن شتر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شتری که بر گردن او داغ باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
درازگردن شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سالها باردار نگردیدن شتر ماده بی آنکه نازاینده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ حَذْ ذُ)
کار قوم لوط کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). لواط کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلوط
تصویر تلوط
کون مرزی
فرهنگ لغت هوشیار