معنی تعفر - جستجوی لغت در جدول جو

تعفر

لغت نامه دهخدا

تعفر

تصویری از تعفر — تصویر تعفر

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جعفر — تصویر جعفر

(پسرانه)

جوی بزرگ، نام امام صادق (ع)، نام برادر علی (ع) ملقب به ذوالجناحین و معروف به جعفر طیار

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از تعرف — تصویر تعرف

شناخته شدن، آشنا شدن، خود را شناساندن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تعذر — تصویر تعذر

دشوار شدن، عقب ماندن از کاری، امتناع ورزیدن، عذر آوردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تعفیر — تصویر تعفیر

گوشت را در آفتاب بر روی ریگ خشک کردن، به خاک مالیدن، خاک آلوده کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

بیزاری جستن، نفرت و کراهت داشتن، بیزار بودن، رمیدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تعفن — تصویر تعفن

بدبو شدن، گندیده شدن، پوسیدگی و گندیدگی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تعسر — تصویر تعسر

دشوار شدن، سخت شدن، دشواری و سختی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از توفر — تصویر توفر

بسیار شدن، نگه داشتن حرمت کسی

فرهنگ فارسی عمید

(بُ)

درگذشتن در امور و مبالغه نمودن با تیزی خاطر، دیوی نمودن و دیو شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عفریت شدن. (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

(مُ تَ عَفْ فِ)

خا’آلوده. (آنندراج). در خا’آلوده و در خاک غلطیده و گردآلود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعفرشود

لغت نامه دهخدا

تصویری از تعور — تصویر تعور

هم پستایی (پستا نوبت)، سپنج ستدن (سپنج عاریت)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعفج — تصویر تعفج

کجروی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از توفر — تصویر توفر

نگاهداشتن حرمت کسی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

نفرت و انزجار و رنجش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تافر — تصویر تافر

چرکین

فرهنگ لغت هوشیار

گندگی بدبویی بد بو شدن گندیدن گندیده شدن، بد بویی گندگی گندیدگی، جمع تعفنات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعفف — تصویر تعفف

عفت نمودن، پارسائی نمودن، خودداری کردن از حرام

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعذر — تصویر تعذر

استوار نگردیدن امر، عذر آوردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعفی — تصویر تعفی

ناپدیدی نیست گردیدن

فرهنگ لغت هوشیار

به خاک آلودن، به خاک سپردن، در خاک غلتاندن، بر زمین زدن، پستان آلودن تا کودک از شیر خواری باز ایستد، سپید گرایی، بخاک مالیدنخاک آلود کردن در خاک مالیدن، خاک مالی، جمع تعفیرات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعرف — تصویر تعرف

معرفت جستن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعسر — تصویر تعسر

دشواری و سختی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعصر — تصویر تعصر

فشردگی، پناه جویی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعطر — تصویر تعطر

خویش را عطر زدن، خوشبو شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقفر — تصویر تقفر

دنبال روی بر ناک نهادن (حنا)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تسفر — تصویر تسفر

به سفر رفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعار — تصویر تعار

بیدار خوابی بیدار زدگی پهلو به پهلو گشتن در بستر

فرهنگ لغت هوشیار

شرمداشت، زینهاری گشتن به زینهار رفتن بدرهه خواستن (بدرهه بدرقه)، نگهبان شدن، نگاهبانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تحفر — تصویر تحفر

شرم داشتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعفر — تصویر اعفر

گلگون سپید سرخ، آهوی سرخ و سپید، شب سپید، ریگ سرخ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از جعفر — تصویر جعفر

نهر، رود

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

((تَ نَ فُّ))

نفرت داشتن، رمیدن، بیزار بودن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تنفر — تصویر تنفر

بیزاری، کینه

فرهنگ واژه فارسی سره