جدول جو
جدول جو

معنی تعصر - جستجوی لغت در جدول جو

تعصر
(بَ شَ)
شیره شدن. (تاج المصادر بیهقی). فشرده شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). استخراج آب انگور و جز آن. مطاوع تعصیر است و یقال: عصره فتعصر. (از اقرب الموارد) ، پناه با کسی یا چیزی دادن. (تاج المصادر بیهقی). پناه گرفتن بکسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پناه بردن به کسی. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، گریستن مرد. (از اقرب الموارد) ، بمعنی تعسر با سین مهمله است. (از اقرب الموارد). و رجوع به تعسر شود
لغت نامه دهخدا
تعصر
فشردگی، پناه جویی
تصویری از تعصر
تصویر تعصر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعصی
تصویر تعصی
نافرمانی کردن، سر از اطاعت پیچیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعذر
تصویر تعذر
دشوار شدن، عقب ماندن از کاری، امتناع ورزیدن، عذر آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبصر
تصویر تبصر
بینا شدن، نگریستن در چیزی، بینایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعسر
تصویر تعسر
دشوار شدن، سخت شدن، دشواری و سختی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
جانبداری کردن از مذهبی، به چیزی دلبسته و مقید بودن و سخت از آن دفاع کردن، کینه، دشمنی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ عَصْ صِ)
فشارده شونده و فشرده. (آنندراج). فشرده شده، پناه گرفته به کسی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعصر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تعور
تصویر تعور
هم پستایی (پستا نوبت)، سپنج ستدن (سپنج عاریت)
فرهنگ لغت هوشیار
چرخشت چرخش پناهگاه رها گاه زرد، سرخ، کاژیره ای کاجیره ای: آن چه با گل کاجیره رنگ کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبصر
تصویر تبصر
نیک نگریستن، تامل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنصر
تصویر تنصر
نصرانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعفر
تصویر تعفر
در خاک غلتیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسر
تصویر تعسر
دشواری و سختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
طرفداری و حمایت، جانبداری، حمیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعصی
تصویر تعصی
نافرمانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعصیر
تصویر تعصیر
پشخودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطر
تصویر تعطر
خویش را عطر زدن، خوشبو شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصعر
تصویر تصعر
کج کردن روی از روی خودپسندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعار
تصویر تعار
بیدار خوابی بیدار زدگی پهلو به پهلو گشتن در بستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعذر
تصویر تعذر
استوار نگردیدن امر، عذر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسر
تصویر تعسر
((تَ عَ سُّ))
دشوار شدن، سخت شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معصر
تصویر معصر
((مِ صَ))
آلتی است که با آن آب میوه (مانند انگور) گیرند، جمع معاصر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعذر
تصویر تعذر
((تَ عَ ذُّ))
دشوار شدن، عذر آوردن، امتناع ورزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنصر
تصویر تنصر
((تَ نَ صُّ))
مسیحی شدن، نصرانی گردیدن، به کسی یاری رساندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
((تَ عَ صُّ))
از چیزی سخت جانبداری کردن، حمیت، عصبیت، سخت گیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبصر
تصویر تبصر
((تَ بَ صُّ))
بینا شدن، شناسا گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
پی ورزی، خشک اندیشی، ستیهندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
Prejudice, Fanaticism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
фанатизм , предвзятость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
Fanatismus, Vorurteil
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
фанатизм , упередження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
fanatyzm, uprzedzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
狂热 , 偏见
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعصب
تصویر تعصب
fanatismo, preconceito
دیکشنری فارسی به پرتغالی