مؤنث اقعس. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، (قوس...) کمانی است که سینۀ آن بیرون آمده و پشت آن تو رفته باشد. (اقرب الموارد). رجوع به قعس شود، (نمله...) مورچه ای است که دارای سینه و دم بلند باشد. (اقرب الموارد). مور سینه و ذنب برداشته. (منتهی الارب). ج، قعس، قعساوات، عزه قعساء، ارجمندی پایدار. (منتهی الارب)
مؤنث اقعس. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، (قوس...) کمانی است که سینۀ آن بیرون آمده و پشت آن تو رفته باشد. (اقرب الموارد). رجوع به قَعَس شود، (نمله...) مورچه ای است که دارای سینه و دم بلند باشد. (اقرب الموارد). مور سینه و ذنب برداشته. (منتهی الارب). ج، قُعْس، قَعْساوات، عزه قعساء، ارجمندی پایدار. (منتهی الارب)
درشت و خشک گردیدن نبات و سطبر شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سخت خشک شدن. (تاج المصادر بیهقی). عسی ̍. (اقرب الموارد). و رجوع به عسی ̍ شود، نیک تاریک گشتن شب. (از منتهی الارب). سخت شدن تاریکی شب. (از اقرب الموارد)، بزرگ سال گردیدن و مسن شدن. (از اقرب الموارد). عسو (ع س و / ع س وو) . رجوع به عسو شود
درشت و خشک گردیدن نبات و سطبر شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سخت خشک شدن. (تاج المصادر بیهقی). عَسی ̍. (اقرب الموارد). و رجوع به عَسی ̍ شود، نیک تاریک گشتن شب. (از منتهی الارب). سخت شدن تاریکی شب. (از اقرب الموارد)، بزرگ سال گردیدن و مسن شدن. (از اقرب الموارد). عسو (ع َ س ْوْ / ع ُ س ُوو) . رجوع به عسو شود