- تعریب
- تازی گرداندن واژه پارسی یا واژه جز تازی را تازی کردن، به تازی برگرداندن، پاک کردن سخن: از لغزش بعربی ترجمه کردن بتازی گردانیدن، کلمه ای غیر عربی را بصورت عربی در آوردن، بی غلط و فصیح بیان کردن،جمع تعریبات
معنی تعریب - جستجوی لغت در جدول جو
- تعریب
- مطلبی را به عربی ترجمه کردن، شکل عربی دادن به کلمه ای که از زبان دیگر است
- تعریب ((تَ))
- به عربی ترجمه کردن، واژه ای غیر عربی را به شکل عربی درآوردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیگرد، پیگیری، پی جویی، دنبال کردن
شناسانش، شناسه، کران نمود، شناساندن، ستایش
ویرانی
بخشم آوردن
نا آباد کردن چیزی را، ویران کردن
تیز کردن شمشیر
ترسانیدن
عادت کردن
نیکو کردن آواز
بشگفت آوردن کسی را
زدن کسی را
تاج بر سر نهادن
دور رفتن
برهنه گرداندن برهنه کردن
آمیختن
گوشمالی دادن مالاندن، گوشمال دادن، گوشمال دادن، گوشمال، جمع تعریکات
عرق کردن
معرفی کردن
سخن سربسته گفتن
ترنجیدن، پوشیدن
عذاب دادن
علف دادن به ستور و جز آن
دنبال کردن، دوباره کردن کاری
نزدیک کردن
به خور بر رفتن، خور برش خور بر زدگی (غربزدگی)
معیوب کردن
فرار کردن
استوار کردن، حد معین نمودن، افزون کردن فزون کردن، رسا کردن
سرزنش و نکوهیدن
خاک آلوده کردن گرد انگیختن، ناداری، دارندگی از واژگان دو پهلو
آزمودن، اختیار و امتحان
معرفی کردن، شناساندن، حقیقت امری یا مطلبی را برای کسی بیان کردن، آگاهانیدن، فهماندن